نامه ای سرگشاده به مسئولین نظام

از جواد ایرانی

دیرزمانی بود که می خواستم نامه ای به حضورتان بفرستم و در آن سوالی را مطرح کنم که تمام فکر و هستی ام را به خود مشغول داشته لیک یا فرصت پیش نمی آمد و یا اتفاقات متعدده ذهن را به سمت دیگری هدایت می کرد تا اینکه خبر حکم بیست ساله برای هفت عضو جامعه بهایی را شنیدم و بر آن شدم تا در اولین فرصت با شما تماس بگیرم.

 

نامه را با طرح سوالی آغاز می کنم که شاید پرسش بسیاری از ایرانیان و بهاییان باشد و آن این است که : در صورتی که جاسوس بودن بهاییان و به خصوص این هفت نفر بر شما محرز و آشکار است چرا دلایل را ارائه نمی کنید؟ در واقع اگر یقین می دانید که در این سی سال که بر مسند قدرت تکیه زدید بهاییان اطلاعات شما را به اسرائیل و انگلیس و آلمان و روسیه و فرانسه و بسیاری کشورهای دیگر که شما هر دفعه یکی را رو می کنید می فرستند پس چرا اسناد و مدارک را رو نمی کنید و سبب آبروریزی این اجتماع نمی شوید؟

 

بگذارید سوال را از زاویه دیگری مطرح کنم دادگاه های این هفت نفر غیر علنی بوده و حتی از حضور تمامی اعضای خانواده آنها در دادگاه جلوگیری به عمل آمده، سوال این است اگر مدارک شما غیر قابل انکارند چرا در حضور خبرنگاران و در یک دادگاه علنی آنها را محکوم نکردید؟

طرح این سوال مرا به اینجا می کشاند که شما مدرکی علیه بهاییان در دست ندارید که اگر داشتید تا به حال در بوق و کرنا کرده بودید و دنیا را از این رسوایی عظیم بهاییان آگاه می ساختید. سی سال است که هر آنچه در توان دارید به کار گرفته اید تا این اجتماع را که اولین اجتماعی بوده که جمهوری اسلامی را در آغاز انقلاب به رسمیت شناخته تحت فشار قرار دهید تا شاید اعترافی از آنها بگیرید و راه را برای از بین بردن این اجتماع هموار سازید. تیرتان هر دفعه به سنگ خورده و هر بار که فشار را بیشتر کردید عزم راسخ بهاییان را بیش از پیش دیدید و چاره ای جز زندان و شکنجه و اعدام فرا روی خود ندیدید.

نتوانستید با همه رسانه ای که در اختیار داریدا به ایرانیان عزیز بقبولانید که بهاییان قصد براندازی نظام را دارند و یا می خواهند ایران را به ویرانی بکشانند و چون عاجز و درمانده شدید و توان گفتن این که به اشتباه فکر می کردید این قشر از جامعه برای امنیت ملی خطرناکند ندارید، هربار به طریقی فشار را زیاد کردید تعدادی از جوان بهایی را اعدام کردید ، خانه هایشان را آتش زدید، به زندان شان افکندید و در این دوره از فشار اقتصادی: از مجوز ندادن به بهاییان تا تعطیلی مغازه ها تا راه ندادن آنها به مشاغل دولتی گرفته تا فشار فرهنگی: از راه ندادن آنها به دانشگاه تا اجازه رسمی برای تدریس موسیقی و مابقی هنرها تا ندادن حق نشر و نوشتن حتی داستانی یا شعری در روزنامه های کشور گرفته تا فشار اجتماعی: که هیچ حق شهروندی برای این گروه نیست،قصد آن داشتید که بهاییان را چنان در منگنه قرار دهید که عزم ترک میهن شان کنند و آهی از سر آسودگی بکشید که دیگر تهدیدی برای شما نیستند حال آنکه بهاییان ایران را دوست دارند و برای آباد کردنش از هیچ کوششی رویگردان نیستند چرا که فردای بهتر را برای ایران و ایرانی می خواهند و از این رهگذر اگر با دیده انصاف نگریسته شود نه تنها تهدیدی برای جامعه و حکومت نیستند که به تمامه در خدمت مردم ایران می باشند.

مشکل اساسی شما دولتمردان این است که نمی توانید اندیشه ای جز اندیشه خودتان ببینید ونمی توانید ببینید که در این دنیای مادی گرا عده ای از جان و دل برای احیای ایران تلاش می کنند.چون عقیده بهاییان را با عقیده خود که برگرفته از خرافات است نه اصل اسلام و عدل علی، مغایر می بینید به نحوی قصد از بین بردن این جامعه ی پویا را دارید.

سخن آخر آن که:

اینگونه زندان ها و تهدیدها عمرش به سر آمده و کیست که نداند در این سی و یک سال بهاییان وجه المصالحه شما در جوامع بین المللی بوده اند تا هرگاه در تنگنا گیر افتادید با به زندان انداختن آنها، امتیازاتی از جوامع بین المللی بگیرید و در عوض مقداری از حکم را کم کنید و یا اگر امتیار پر و پیمانی گرفتید با دادن عفو یا تبرئه کردن آنها وجهه خود را نیز در انظار عمومی بار دیگر به دست آورید، و یا با دادن امتیازاتی از آنها بخواهید که مدتی شکا را به حال خود رها کنند تا هرآنچه می توانید حقوق بشر را زیر پا گذارید ، حال آنکه تشت رسواییتان دیرزمانی است که از پشت بام جهالتتان افتاده و خود بی خبرید.

بیداری مردم ایران دیگر اکاذیب و دروغ های بزرگ شما را بر نمیتابد و نمی توان به بهانه حفظ امنیت ملی و آرمانهای انقلاب مردم را به جان هم انداخت.

دیگر نمی توان وادینا وادینا کرد و به نام دین به قتل و غارت پرداخت. دیگر نمی توان از مردم خواست تا کسی را که به گونه ای دیگر می اندیشد به صرف داشتن عقیده ای دیگر تحت فشار قرار دهند.

مردم ایران با همبستگی و اصل وحدت در کثرت می دانند که هرکس حق دارد دارای عقیده و مرامی باشد.

مردم ایران می دانند که به صرف ایرانی بودن می توانند با هر دین و مذهب و مسلکی در کنار هم برای فردای بهتر تلاش کنند و می دانند که انسانیت شرط زیستن در این جهان است.

من از شما درخواست نمی کنم ، ندبه و زاری نمی کنم، آن گونه که شما می خواهید از مواضع خود که فردایی بهتر در سایه ی قانونی بدون تبعیض است اندکی عقب نمی نشینم، تنها می خواهم که انسان باشید و حال که به نام علی حکومت برپا داشته اید علی وار حکم برانید و عدالت علی را لگدمال آمال و خواهش های نفسانی خود نکنید.

باشد که در پیشگاه خداوند مهربان آنچه از ظلم و عداوات که در حق ایرانیان کرده اید ذره ای کم شود و راه بهبودی ایران را با صادر کردن احکام عادلانه هموار سازید

و اما موخره: روی سخنم با جوامع بین المللی و آنهایی است که اسیر ریاکاری عده ای می شوند و با گرفتن امتیازاتی به دولتمردان ایران اجازه می دهند تا حقوق بشر را به بازی بگیرند. از مدافعان حقوق بشر درخواست می کنم که به یاری ایرانیان بشتابند که دیرگاهی است اسیر نقض حقوق بشر شده اند و از ساده ترین حقوق شهروندی نیز برخوردار نیستند.

فردایی روشن برای ایران و جهان آرزوی دیرینه ایرانیان است

 

جواد ایرانی

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!