چرا آمده اید اینجا؟
“اولاً که جناب آقای رئیس جمهور رو میبینم، خیلی بهشون ارادت دارم، خیلی دوستشون دارم.
چرا؟
“همیشه از ایران طوری دفاع میکنند که منم به خودم این جرأت را میدم که از ایران دفاع کنم برای اینکه نویسنده هستم”
خانوم “نویسنده” که بدون سرمشق محمود “جرأت” دفاع از ایران را ندارد چنان مجذوب رئیس جمهور نظام پر برکت شده که هنوز خستگی راه سفر به کنفرانس تهران از تن بدر نکرده برای دیدار دوباره با محمود از آنطرف آمریکا به نیویورک میرود.
اگه آهو بشی تو دشت و صحرا
اگه ماهی بشی تو آب دریا
به دنبالت میام هر جا که باشی
نمیزارم دیگه از من جدا شی
چند پرسش:
آیا برای “دفاع از ایران “سر مشقی بهتر و واجد شرایط تر ازجناب آقای رئیس جمهور” پیدا نمیشود؟
آیا استخدام در مراسم تبلیغاتی نظام پر برکت با “دفاع از ایران” در تضاد آشکار نیست؟
آیا ایندست میهن دوستی راهی به دهی می برد؟
آیا میشود ایران را دوست داشت و با فرهنگ باستانی و مردم آن سر عناد داشت؟
پرسشها ی دیگر برای بار دیگر .