چرا مردم و ملت ما حتی در خارج از کشورهایمان و مثلا در کشورهای آزاد هم متحد نیستند. برای کمک به جوانان ایرانی مانده در یونان همه ما میدانیم که در کشورهای ما خاورمیانه بی عدالتی فساد رشوه خواری دزدی و بی انصافی و دیکتاتوری و بت برستی رواج کامل دارد. رییس جمهور های ما دایمی هستند که بعد از مرگشان هم پسرشان رییس جمهور می شوند. بت پرستی و بی اخلاقی و فساد و دورویی و تمامیت خواهی و تفرقه افکنی هم که همه میدانند که در چه حد است. کشورهای من که در گذشته یکی بوده است اکنون پاره پاره شده اند و استحمار و استعمار بین المللی در صدد است که باز بیشتر مارا از هم جدا و تکه تکه کند تا با گذاشتن عوامل خود بر سر قدرت هر چه که بیشتر میتواند مارا به بند بکشد. تمام اینها روشن است که متاسفانه سیستم بین المللی میخواهد که بین ما اختلاف و تفرقه باشد و به بی تفاوتی و بی انصافی ما دامن میزند که چون منافع آنان را تامین میکند. مشگلات بر همگان روشن است که اعتیاد نبودن کار و نداشتن امکانات تحصیل همگانی و … سد راه ما هست. ولی آنان که به کشورهای مثلا آزاد تشریف آورده اند چی؟ چرا آنان با هم متحد نیستند و به هم کمک نمی کنند. نظر من کمک مادی نیست بلکه کمک معنوی است. مثلا بسیاری از ایرانیان که در خارج میگویند حدود پنج میلیون نفر هستند چرا زیر دست و پر بال ایرانیان دیگر را نمی گیرند و آنان را رهنمایی و هدایت نمی کنند؟
در میان این ایرانیان بسیاری خیلی هم موفق و موید هستند و درحالیکه جوانان ما فرزندان ما در یونان مجبورند دهان خود را بدوزند چرا آنان که می توانند قدمی در این راه بر نمی دارند و این جوانان ایران را که فرزندان معنوی همه ایرانیان هستند را حمایت نمیکنند؟ من تنها یک معلم دانشگاه هستم و یک مدرسه شبانه روزی همراه با یک مزرعه نزدیک دانشگاه دارم و هدف من این بوده که جوانان تازه وارد هم در این مدرسه درس بخوانند هم کار بکنند وهم زندگی و بتوانند حتی در رشته های دلخواهشان در دانشگاه فلوریدی مرکزی و مدرسه پزشکی که نزدیک مدرسه هست درس بخوانند و موفق شوند. در آمریکا معمولا مدارس از دولت و یا از کلیسا ها یا سایر مقامات مذهبی حمایت می شوند من هیچ یا هچ حمایتی هم ندارم. حالا که ما همه از تنگ نظری و خسیسی میلیاردهای دلاری داخل ایران شکایت داریم که برای مردم کار و دانشگاه و بیمارستان تهیه نمی کنند و نمی سازند. چرا ایرانیان موفق و سرمایه دار درکشورهای مثلا آزاد دست مردمان ما را نمی گیرند. لابد بهانه شان این است که ما اینکار را کردیم و آنان نمک خوردند و نمک دان شکستند. باری این بلا سر خود من هم آمده است به دوستم مرتضی موسوی تیرآبادی و فرزندش محمد کمک کردم و آنان برای آزاد و ازبین بردن من مرا با دادگستری در گیر کردند و دادگستری هم با نهایت سخاوتمندی از جیب من طلب بیست روزه مرا هفت سال طول داد و آخر سر هم تنها به دادن اصل پول مثلا رای داد و هر بچه ای می فهمد که پولی که در ایران در زیر سالانه تورم بیست در صدی آب میشود پس از هفت سال یک پنجم سرمایه به دست من رسید تازه آقای موسوی با ارسال اظهار نامه باعث اخراج من هم شد و دیگر نتوانستم در ایران در دانشگاه ها تدریس کنم و مجبور شدم که به خارج بیایم . باری سنگ و صابون بی تفاوتی و ظلم به تن من هم خورده است و این نبایست باعث شود که ما همه را بد بدانیم و دور خوبی و نیکی را خط بکشیم. چیزی که سیستم غارتگر میخواند که ما کاملا بی تفاوت و یا ظالم بشویم.
بعد از اخراج من به دوست مسلمانم نزدیک شدم و او با مهربانی با من برخورد کرد و میگفت که حاضر است بمیرد و ناراحتی مرا نبیند که همه برنامه بود تا من به او اعتماد کنم و او مرا غارت بفرماید. پس از این غارت به دامان فامیل مادریم که بهایی بودند پناه بردند. آنان هم در اول با نهایت احترام ومهربانی و خوبی و درستی با من برخورد کردند ولی بعد از اینکه من به آنان اعتماد کردم آنان هم از همتایان مسلمان خود عقب نیفتادند و باقی مانده اموال مرا غارت فرمودند. خوب من هم بایست بگویم که دیگر نبایست به کسی کمک کرد و گرهی از کار کسی گشود. من نه به دین ها کینه دارم که عملا بنام دینها غارت شدم و نه به مردم زیرا ما بایست بخاطر بدی افراد به کل مردم بد بین نشویم. امیدوارم که سرمایه داران هم این فکر را بکنند و برای خدمت به مردم کار کنند نه تنها برای جمع بیشتر و بیشتر پول قدرت و شهوت رانیها. حالا که جوانان ما در گیر بیکاری و بی دانشگاهی و بی انصافی هستند و حتی در یونان هم دهان خودرا بایست بدوزند چون حرف حق نمی شود زد. بیایید که زیر بال و پر آنان را بگیریم و به آنان خدمت کنیم همانطوریکه مردم شیلی برای کارگران معدن خود فداکاریها کردند. مردم خسیس و غارتگر و دزد و رشوه گیر ها و تمامیت خواه ها و ثروتمندان ظالم هم بایست بدانند که آنچه که می ماند نام نیک است ثروت مشروع وفایی ندارد چه برسد ثروت نامشروع. ایرانیان موفق اگر کاری از دست شما بر میآید برای این جوانان و فرزندان ایران انجام بدهند . مجسم کنید کسی که دهان خودرا میدوزد بایست خیلی در فشار روحی و جسمی باشد. از خدمت به آنان دریغ نکنید. امیدوارم که ما هم از ملتهای دیگر و یا از بزرگان خودمان یاد بگیریم و بخدمت خلق برویم. عبادت بجز خدمت خلق نیست به عمامه لباده دلق نیست توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی. بهانه اینکه چرا در ایران میلیاردها ی دلاری به ملت کمک نمی کنند را کنار بگذاریم و این میلیونها ایرانی که بیشتر آنان هم موفق هستند بیایند که ایران را در خارج از ایران هم بسازیم. زنده باد اتحاد همه ملتهای خاورمیانه باهم نه برضد هم که خواسته استعمار و استحمار بین المللی است. باشد که رهبران دلسوزی مارا به حد کشورهای اروپایی و آمریکایی برسانند. اختلافات مصنوعی و تفرقه افکنی های استعمار را بشکنید و آزادی را به ارمغان بیاورید.
فرمایشات امام خمینی رياضي: “شما ياوه گويان با زندگاني معنوي و سعادت اجتماعي يك گروه انبوه صدها هزار ميليون نفري بازي ميكنيد.” كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفح ه 74
* صد هزار ميليون ميشود صد ميليارد نفر، صدها هزار ميليون را خودتون حساب كنيد. جمعيت جهان چند نفره؟ “ميليونها ميليون سلاطين و بزرگان و فلاسفه در عالم آمدند.” كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 176 “اسلام ميليونها حكم دارد.” كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 55 فلسفه: “فيثاغورث حكيم در زمان سليمان بود و حكمت را از او اخذ كرد.” كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 32 * فيثاغورث در قرن پنجم پيش از ميلاد در يونان زندگي ميكرد و حضرت سليمان در قرن 10 قبل از ميلاد در اورشليم زندگي ميكرد. بين اين دو نفر پنج قرن اختلاف هست. “انبذقلس فيلسوف بزرگ در زمان داوود نبي بود و حكمت را از او و از لقمان حكيم اتخاذ كرد.” كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 33 *انبذقلس – Empedocles – فيلسوف بزرگ يوناني در قرن پنجم پيش از ميلاد و حضرت داوود در قرن دهم پيش از ميلاد زندگي ميكردند. ” از حكما و فلاسفه بزرگ ديگر اسكندر است” كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 35 !!! تاريخ: “اين موضوع مربوط به امروز و ديروز نيست. دو هزار سال است كه آمريكا ما را استعمار كرده است” ديدار با دانشجويان خط امام پس از گروگانگيري اعضاي سفارت آمريكا، جماران، 19 آبان 1358 پزشكي: “امروز بر دكترهاي كشور ثابت شده كه براي علاج ناخوشيهايي مثل تيفوس و تيفوئيد (حصبه) چاره اي جز عمل كردن به طبق دستورات يوناني نيست و علاجهاي اروپايي نميتوانند كاري به اينگونه مرضها بكنند” كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 280 هنر: اوريانا فالاچي در مصاحبه با امام خميني (متن كامل سخنراني در كتاب مصاحبه با تاريخ نوشته فالاچي- البته اگه كتاب رو تو دست دوم فروشي ها پيدا كردين) “سوال: شما موسيقي را عامل فساد و شهوتراني دانسته ايد. ولي آيا آثار موسيقي كساني چون باخ و موتسارت و بتهون و وردي را نيز با اين همه معنويت آنها عامل فساد ميدانيد؟ امام خميني: من اينهايي را كه اسم برديد نميشناسم ولي اگر مارش جنگي ساخته باشند كارشان خوب است. در غير اينصورت كارشان قابل قبول نيست. ” سياست: “اسلام به كاخ كرملين هم كشيده شده، به كاخ سفيد هم كشيده شده. به آمريكاي لاتين هم رفته. به افريقا هم رفته، به مصر هم رفته. ملزم كرده است همه آنها را كه از اسلام اطاعت كنند. “ ديدار با رئيس جمهور و مقامات كشور، جماران، 18 مرداد 1363 “يكي از راههاي ايجاد اختلاف در يك ملت وجود احزاب است… اساساً احزاب از اول براي اين درست شده اند كه مردم با هم متجمع نشوند. چون دولتها از اجتماع توده ها ميترسند احزاب سياسي را درست كرده اند.” اسلام سياسي يا غير سياسي؟ “روحاني نبايد كار ديگري غير از روحانيت يعني بسط توحيد و تقوي و پخش و تعليم قانون هاي آسماني و تهذيب اخلاق بپردازد” كشف الاسرار نوشته امام خميني، صفحه 208 “اين را بدانيد كه تنها روحانيت ميتواند در اين مملكت كارها را از پيش ببرد. فكر نكنيد كه بخواهيد كنار بگذاريد روحانيت را” ديدار با نمايندگان مجلس، جماران 6 خرداد 1360 دانشگاه كجاست؟ “ريشه تمام مصيبتهايي كه تاكنون براي بشر پيش آمده از دانشگاهها بوده است… همه مصيبتهايي كه در دنيا پيدا شده از متفكرين و متخصصين دانشگاهي است… اگر به اسلام علاقه داريد بدانيد كه خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه اي بالاتر است” ديدار با اعضاي دفتر تحكيم وحدت حوزه و دانشگاه، 27 آذر 1359 “ما هرچه ميكشيم از اين طبقه اي است كه ادعا ميكند دانشگاه رفته ايم و روشنفكريم و حقوقدانيم. هرچه ميكشيم از اينها است.” قم، 1 مرداد 1358 فرار مغزها: “منافقين هي ميگويند مغزها دارند فرار ميكنند . به جهنم كه فرار ميكنند. اين دانشگاه رفته ها، اينها كه همه اش دم از علم و تمدن غرب ميزنند بگذاريد بروند. ما اين علم و دانش غرب را نميخواهيم . اگر شما هم ميدانيد كه اينجا جايتان نيست فرار كنيد. راهتان باز است.” جماران، 8 آبان 1358 صادرات انقلاب؟ “ما بايد به هر قيمت شده باشد انقلاب خودمان را به تمام ممالك اسلامي و تمام جهان صادر كنيم.” پيام به ملت، 22 بهمن 1358 “بايد در صدور انقلابمان به تمام جهان كوشش كنيم” پيام نوروزي به ملت، اول فروردين 1359 كشورهاي جهان اعتراض كردند: “ما قصد صدور انقلاب اسلامي را نداريم. اينها حرفهاي دشمنان اسلام است” ديدار با مسئولان صدا و سيما، 16 مرداد 1361 جاسوسي؟ “هيچكس حق ندارد براي كشف جرم و گناه جاسوسي ديگران را بكند زيرا اين خلاف مقررات اسلام است.” ماده6 از فرمان8 ماده اي امام خميني به ملت، جماران، 1 مرداد 1361 “دانش آموزان بايد با كمال دقت اعمال و كردار دبيران و معلمين خود را زير نظر بگيرند و اگر خداي نكرده در يكي از آنها انحرافي ببينند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمايند… اين كار را به صورت مخفي انجام دهند” پيام به دانشجويان، دانش آموزان، استادان و دبيران، بازگشايي مدارس در سال تحصيلي 61-62 ، 1 مهر 1361 حكم مواد مخدر؟ “تعجب ميكنم كه اين دولت(شاه) چگونه فكر ميكند…در نظر دارند قاچاقچيان هروئين را اعدام كنند. اين موضوع نه تنها خلاف اسلام است. خلاف انسانيت هم هست” كتاب ولايت فقيه نوشته امام خميني، نجف 1355 “اينهايي كه مواد مخدر ميفروشند شرعاً مستوجب اعدامند و بايد بدون هيچ تاخيري اعدام شوند. هيچ ترحمي هم در مورد آنها جايز نيست” 30 ارديبهشت 1359 بني صدر كي بود ؟ “جناب آقاي بني صدر را همين مردم كوچه و بازار از پاريس آوردند اينجا و رئيس جمهور كردند، براي اينكه مردي مسلمان است، مومن است ، خدمتگزار است” ديدار با استانداهاي كشور، جماران، 18 آذر 1359 “اين آدم از اول ادعا ميكرد كه مسلمان است و براي اسلام كار ميكند و كذا. من هم از اول فهميدم دروغ ميگويد “ ديدار با افسران و درجه داران، جماران، 3 شهريور 1360
=
