چشم ما تا روشن از نور جمال دلبر است
جایگاه ما ز جاه ماه و خور والاتر است.
گوی نیکی ار ربوده خور ز نیکو اختران
آن که نوشیده می ناب از لبش نیک اختر است.
گفته بودندم که در تالاب جز مردار نیست
دیدۀ تحقیق دیدم مأمن تیلوفر است.
ملک ایران یاد باد و مردم پرهمتش
کز خراسان تا سپاهان شعر و دانشپرور است.
گرچه دور افتاده ایم از او ولی فرهنگ وی
بر سر ما در تمام گیتی همچون افسر است.
بخردا؛ از من چه می پرسی که عقلت را چه خورد؟
عالم دیوانگی را گفتمانی دیگر است.
چهریا, ار شه بلافد از سپاه و گنج خویش
تا نبرده بهره ایی از گلعذاری ابتر است.
هفتم آذرماه 1389
اتاوا