Blog

میز تک سرنشین

بس که صدای هواکش کافه بلند بود هیچ کس صدای خودش را نمی‌شنید. درست ده دقیقه‌ای می‌شد که داشتم برایش حرف می‌زدم. از دست کار‌هایش

Read More »

درّ یتیم

ای خوش آن مستی که با نام تو آید سوی من شهد و شیرینی درآرد دايمم اندر دهن حالت افسردۀ دل را به نرمی بسترد

Read More »

نصرت مشنگ

امیری که بد نام “نصرت مشنگ” بخورد و بخفت و خروشید همچون پلنگ ز دانش تهی و نگاهش دژم روان تیره گون و زبانش خدنگ

Read More »

Apology: Military ads

A while back I made a public commitment here not to run military-related ads on iranian.com. A couple of days ago I saw ads from

Read More »

خاطره ها

آهویی در گریز همیشه در یادها رم میکند و پژواک نعره ی پلنگ همچون خاطره ای مکرر در نوسان است باد میسراید نغمه ی شاد

Read More »