خانه ما دیگر خانه ای امن نیست. خودکشی شاهزادگان هشدار به ازهم پاشیدگیهاست؟

خانه ما دیگر خانه ای امن نیست. خودکشی شاهزادگان  هشدار به ازهم پاشیدگیهاست؟

میدانید که میلیونها ایرانی آنهم بیشتر آنان از تحصیکرده های از کشور هریک به بهانه هایی واهی خارج شده اند. هرکس با دیگری کدورتی داشت و یا میخواست مال آنطرف را تصاحب کند سعی کرد انگی و تهمتی به کس  دیگر بزند و متاسفانه دادگستری و سیستم حقوقی ایران هم در تحت تاثیر زمان و مشگلات مادی مربوط به آن کاملا بی تفاوت بودند و برایشان عدل داد معنی ومفهومی نداشت. این بودکه بسیاری راهی دیگر کشورها شدند. ولی در کشورهای دیگر با زبانی دیگر سیستمی دیگر و فرهنگی دیگر امکان زندگی بسیار سخت تر و مشگل تر شده بود.

در ایران اغلب دختران و پسران ویا جوانان در سن پایین ازدواج میکنند بخصوص اگر تحصیکرده زیبا و از خانواده های خوب باشند ولی در غرب این خبرها نیست دختران بسیاری هستند که در تنهایی بسر میبرند زیرا تمدن غرب فرق میکند. اینجا مردان آمریکایی یا غربی تا با دختری دوست جنسی نباشد ازدواج نمی کنند و میخواهند همسر آینده خود را از هر لحاظ بشناسند و با او همخوابه شده باشند و ببینند که وی می تواند با او همآهنگی داشته باشد. ولی بسیاری از دختران شرقی و یا خاورمیانه ای حاضر نیستند که با همسر آینده خود قبل از ازدواج تماس جنسی داشته باشند و برایشان این کاری بی ارزش و ابلهانه است.

پدرها و مادر ها در اینجا نمی توانند بدرستی فرزندانشان زبان یاد بگیرند و نمی توانند از قید لهجه و یا اکسانت زبان مادریشان رهایی یابند و زبان خارجی را بدون آکسانت خارجی صحبت کنند و مورد تمسخر فرزندان خود و حتی بی احترامی آنان واقع میشوند. معمولا دختران ایرانی ترجیح میدادندکه همسر آنان خانه و ماشین و کار داشته باشد و که در اینصورت مردان از همسران خود یک ده سالی بزرگتر بودند ولی اینجا به زنان راحتر کار میدهند و زنان درآمدی در حدود مردان دارند بعد مردان خارجی به زنان خاورمیانه ای به عنوان دوست نزدیک میشوند و از او تعریف میکنند که چقدر زیبایی و چه پاهای قشنگی و چه چشمانی سیاه خمار و زیبایی داری. زنان هم فکر میکنند که طرف شیفته آنان شده است و جدی است و چون معمولا خارجی ها که در آمریکا زندگی میکنند نسبت به بومیان درآمدی و موقعیت بدتری دارند زنان مورد لطف و تمجید قرار گرفته فکر میکنند که حسنی هم جدی است و علی آباد هم شهری است با هزار زحمت شوهر را رها و تلاق آمریکایی میگیرند ولی مردان خارجی تنها تعارف و به به گویان بودند و نمی خواستند با یک زن ایرانی تقریبا پا به سن گذارده ازدواج کنند آنها دوست زنی میخواستند که با او خوش باشند؟

بدین ترتیب رشته ها پاره و خانواده ها از هم میپاشد و متاسفانه دختران و پسران ایرانی راه خودکشی را در پیش میگیرند.  سوسن میگفت که پدرش در چهل سالگی سرهنگ شده بود ولی او در چهل سالگی هنوز کارمند روز مزد است و شوهر هم نکرده است. نسرین میگفت که مادرش در هیجده سالگی عروسی کرده و او که چهل چهار ساله است هنوز نتوانسته است که ازدواج کند؟

حمید میگفت که پدرش در سن چهل سالگی بعد از بیست دوسال خدمت بعنوان کارمند عالی رتبه بازنشسته شده بود و او در سن شصت سه سالگی باید هر روز فرم آپلیکیشن سی صفحه ای پر کند ودنبال کار است؟

ناصر که بعنوان بهایی اخراج شده بود ولی بهایی نبود و تنها فامیل بهایی داشت میگفت که اول دوستان مسلمانش بسراغش آمدند و هرچه توانستند با چرب زبانی از او دستی پایی گرفتند بعد هم برای پس ندادن قرضهای خود به او هزار تهمت دیگر هم زدند و او نتوانست به زندگی در ایران ادامه دهد و راهی خارج شد اینبار به فامیل بهایی اش اعتمادکرد به به آنان مثلا پناه برد  آنان به او خیلی مهربانی کردند برای اینکه بتوانند اعتمادش را جلب کنند ولی بعد همان کاری را کردند که مسلمانان انجام دادند زیر رو را خوردندو ناصر را هم لجن مال کردند به فرض اینکه در آمریکا او کار میکند و درآمدی خوبی دارد هرچه او در ایران داشت فامیل بهایی بالا کشید؟  بعد هم اورا از خودشان به عنوان مسلمان راندند ؟

همسر ایرانی و بهایی ساسان از او تلاق گرفت و با توجه به قوانین آمریکا هرچه ساسان هم داشت بالا کشید و اورا که نیمه بهایی بود لجن مال کرد و درخیابان ها رها نمود و بعد هم با بدگویی از ساسان از هر چهار فرزندانشان خواست که از پدر دوری کنند و با او مکاتبه مکالمه و دیدار نداشته باشند. خانم ساسان تا آنجا که توانست با مکر فریب ساسان را دوشید و اموالش را گرفت بعد که او دیگر مردی سالخورده شده بود و همه اموالش را ربوده بود را در کوچه ها به امید خدا رها کرد؟

بردیا می بیند که دوست دخترش که قرار بود با او عروسی کند با یک پسر ثروتمند آمریکایی رویهم ریخته و میخواهد از او جدا شود. بردیا از روی سادگی به دوست دخترش زیاد هدیه و پول داده بود که باهم عروسی کنند و در خانه نیز شریکش کرده بود. بردیا میخواست خودکشی کند که با کمک دوست ایرانی دیگرش از این کار منصرف شد و به درویشی و خدمت خلق روی آورد.

خودتان قضاوت کنید در غربتی که پسر شاه و دختر شاه با آنهمه زیبایی و ثروت و تحصیل و امکانات دست بخودکشی میزنند دیگرانی که نه ثروت و نه احترام و نه تحصیلات و نه امکانات آنان را دارند چه می کشند؟ زیرا خانه خانه امنی دیگر نیست و بایست سوخت و ساخت ویا خودکشی کرد؟  دانشجویانی که از ناچاری دهان خود را میدوزند و دخترانی که خودرا زیر چرخهای سنگین قطار میاندازند درحالیکه پدر دکتر ومادر تحصیکرده هم دارند . زیرا خانه خانه امن نیست و همه ما در یک گرداب زندگی میکنیم و مثل این است که به باتلاقی در افتاده ایم و راه بازگشت هم نداریم  زیرا با اتهامات واهی از کشور اخراج شده ایم و به تبعید آمده ایم؟ داستان خودکشی داستانی بلند است  نگاه کنید که صادق هدایت  خود رامیکشد؟ و فرزندان شاه هم دست به خودکشی میزنند در حالیکه میلیونها جوان ایران زمین شاید آرزوی اینرا داشته باشد که بجای آنان بودند؟

ایکاش که بشر همدیگر را دوست میداشت و زندگی را برای هم آسان تر و نه سخت تر میکرد. البته هر آنچه ما داریم روزی از دست خواهیم داد. پدر مادر خواهر برادر و … عمو و پدر بزرگ  ثروت زیبایی و مال همه رفتنی هستند. هیچکس نمیتواند موقعیت ها و مال و جمال خود را نگه دارد همه اینان مسافر و یا مهمان هستند. که گفته اند بمالت نناز که به شبی بند است و به جمالت نناز که به تبی بند است.  آنکسی پیروز است که بجای خودکشی فکر کند که مرده است و بدون نیاز به مال و کار دنیا تنها به خدمت خلق بپردازد. که عبادت بجز خدمت خلق نیست  به عمامه دستار دلق نیست؟  به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادندکه تو در برون چه کردی که دورن خانه آیی؟  آی بیخبران کجایید کجایید معبود در اینجاست بیایید بیایید  محبوب تو همسایه دیوار به دیوار   تو در دشت بیابان حیران چرایی؟  شاهزادگان پرپر شده که دل همه را داغدار کردند میتوانستند به عنوان معلم به دانشجویان و دانش آموزان ایرانی محتاج کمک  کمک کنندو از خود مرده باشند و به جان زنده خدمت خلق؟ که از خود بمیر به خلق برس و قلب مادر یگانه مهربان خود را بدین ترتیب نمی شکستند؟ آنان بخاطر عشق به مردم و مام خودشان بایست از فکر خودکشی کنار میرفتند ولی افسوس که نشد که آنچه باید بشود. ما همه یک خانواده بزرگ هستیم و مادر معنوی ما همان شهبانو است همه ما از دست دادن فرزندان ایران دغدار هستیم که متاسفانه هزاران هزار میباشند تنها نام مهمترین آنان در روزنامه ها میآید و دیگران در خاموشی به مرگ تسلیم شده اند. وای برما؟

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!