یادها- فروغ فرخزاد

از چهره های مطرح علم، هنر، ادبیات، جامعه غرب و ایران، رویدادهای اجتماعی، سیاحتهای شهر و بنای تاریخی در سده 20م خاطرات دیداری وجود دارند که بمرور نوشته و نشر می شوند. عکس آنها از گوگل تصویری گزینش شده؛ معیار این گزینش نزدیکی عکس به زمان خاطره است. این خاطرات با عنوان یادها شامل سهراب سپهری، تختی، محجوبی، محصص، ویگن، تئودوراکیس، وزنسنسکی، دیراک، باربارا والترز، انتونی کویین، جسی جاکسون، ارسکین کالدول، نورمن میلر، زاده، لیزا منللی، هولیو ایگلسیاس، تهران، شیراز، پاریس، واشنگتن، سانفرانسیسکو، برلین، آنکارا، روم، بوداپست، هانولولو، لندن، موناکو، الحمرا، کازابلانکا، آکاپولکو، .. می باشند. تاکنون شاملو، زوج اسکویی، فروغ فرخزاد، ثریا، دکتر ساعدی، دکتر طهماسبی، اخوان، دبیرستان شرف، تظاهرات 20 دی 39 نوشته و نشر شده اند. – ب. ب.

بار اول.
جا. کافه فیروز، خ نادری، ضلع جنوبی، نرسیده به چهارراه استانبول
زمان. زمستان 1342
افراد. سیروس طاهباز، فروغ فرخزاد، چند نفر دیگر دور میز مستطیل.  میز دیگر نزدیک آنها: ب.ب، ف.ق، ف. م.

یادها. فروغ نشسته بود، سیگار می کشید.  چای می خورد. اندام ورزیده، بقول تهرانیها، پوست سبزه با گوشت پیچ، داشت؛ عضلات صورتش بسیار گویای عواطف لایزال او بودند. در خوانش شعرش لحن، چم و خم، مکث، تاکید، زیر و بم، کش و کم نفس به لهجه تهرانی یعنی nuance صدایی را با حالت عاطفی خود درهم می آمیخت. شنونده را در جذبه عرفانی بعالم علیا سیر و سوق می داد. به سیروس می گفت گوریل. سیروس با قد بلند تنومند، بارانی بتن داشت. آرش او نُقل محافل تهرانی دانش آموزان و دانش جویان بود. فروغ شعر آن روزها و تنها صداست که می ماند را با صدای احساسی خود خواند.  در مفاصل زیر صحبت سر طرف در اینها شد.  یکی گفت منظور ی. ر. و ن. ن. ند. فروغ با حرکت سر تایید کرد.

هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مروارید صید نخواهد کرد.

مرا به زوزه ی دراز توحش
در عضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلا گوشتی چکار
مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کرده است
تبار خونی گلها می دانید؟     -تنها صداست که میماند

یادداشت.  در دهه 40 شعرهای نو دستخطی بین جوانان در تهران دست به دست می گشت.  نمونه: احمد رضا احمدی، فروغ فرخزاد، شاملو، م آزرم، کوش آبادی، ح مصدق. جوانان این اشعار را بشکل طومار نوشته در پیاده روی خلوت، آنهارا از جیب درآورده، با خود زمزمه می کردند. نمونه: شعری از کتاب وقت خوب مصائب احمدرضا احمدی دست نوشته ف. ح. بدست گروه ما رسید.  خاطرات سفر اروپای فروغ در مجله فردوسی تا 8 شماره خوانده می شد. گاهی مطالبی در باره رقابت در شعر و نحوه زندگی مدرن فروغ و سیمین نُقل محافل و برخی مجلات می شد.

در روایات چیزی که خالی مانده بحثها و مطالعات فروغ در روم و مونیخ، بعد لندن، پاریس، برلین با دانشجویان پیشرو است. یک منبع نظرات عدالتخواهانه برادرش، فریدون 1317-1371 بود که کتابهای مترقی در خانه داشت. او شاعر 2زبانه، فارغ التحصیل حقوق سیاسی از دانشگاه مونیخ با تز تاثیر عقاید مارکس بر کلیسا و جمهوری دمکراتیک آلمان شرقی بود. اشعار او در مجموعه بهترین اشعار یک قرن آلمان در کنار گوته و شیللر چاپ شده؛ شعر برلین او جایزه ادبیات گرفت؛ عضو آکادمی ادبیات جوانان مونیخ بود. آمد و رفت او با دانشجویان مترقی – چه ایرانی چه آلمانی- عامل مهمی در اثرگذاری بر فروغ بود. آنها در فکر ایجاد یک سازمان سیاسی ضد استبدادی بودند؛ با خود بحثهای پرشور و ادبیات عدالتخواهانه را به شهرهای دیگر اروپای غربی می بردند. ترجمه و نشر مقالات و کتب چپی بوفور بود.

در دهه 50م پس از کودتای تابستانی، دانشجویان مترقی ایرانی، در شهرهای اروپای غربی با سازمانهای سیاسی مترقی ضد جنگ ویتنام، ساکن بودند. آنها کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی ـ اتحادیه ملی را در آغاز دهه 60م پدید آوردند. این دانشجویان در برلین، لندن، پاریس، مونیخ، کلن، فرانکفورت، رم، وین با سازمانهای سیاسی ایرانی و غربی آن عصر ارتباط داشتند. اثر مراوده فروغ با جوانان آرمانگرا را در گذار از سودازدگی زنانه دهه 30 شعر فروغ به پیشبینی پرشور انقلاب عدالتخواهانهِ در راهِ خلق ِمذهبی ِفلات در شعر دهه 40 فروغ می توان دید. ستاره سرخ، برنامه مساوات طلبانه سیاسی “کار، مسکن، سواد، نان، طب برای همه” یا “از هرکس باندازه توانش و به هرکس باندازه نیازش” همه در مفصل پایانبندی شعر آمده اند. این شعر بلند بزبان خلقی مستقیم، نه ادبی فاخرانه، با اشارات، تداعیات، تلقینات فولکلوریک است. رک به: کسی که مثل هیچ کس نیست با سطوری از این دست:

من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام/.. وقتی که خواب نبودم دیده ام../ کسی می آید../  و اسمش آن چنانکه مادر /در اول نماز و در آخر نماز صدایش میکند / یا قاضی القضات است / یا حاجت الحاجات است/ و میتواند کاری کند که لامپ “الله”
که سبز بود مثل صبح سحر سبز بود
دوباره روی آسمان مسجد مفتاحیان روشن شود

کسی از آسمان توپخانه در شب آتش بازی می آید
و سفره را می اندازد
و نان را قسمت میکند
و پپسی را قسمت میکند
و باغ ملی را قسمت میکند
و شربت سیاه سرفه را قسمت میکند
و روز اسم نویسی را قسمت میکند
و نمره مریضخانه را قسمت میکند

فروغ 4 شاکله شاخص در شخصیت و شعرش داشت: 1- شاعرانگی لایزال در امتداد حافظ و مولانا. 2- سرعت آموزش و تولید اثر تراز اول هنری در شعر، سینما، نمایش، درونی کردن کتب مترقی اجتماعی، زبانهای خارجی آلمانی، انگلیسی، فرانسه برای ترجمه آثار ادبی. 3- شهامت شدید در بیان خطوط اجتماعی پیشرو خود در جامعه پدرسالاری ایران. این شاکله شخصیتی در دهه 80 پس از وقفه 40 ساله بوسیله شاعران زن تداوم یافت. 4- راوی اول شخص مفرد مونث که در شعر فارسی بیسابقه بود. این شاکله، شرح حال نویسی زنانه/ آتوبیوگرافی را در ادبیات فارسی آغازگر شد که امکان بیان فردیت در جامعه مذکر قبیلوی را پدید آورد.

استعداد و تمرکز ارثی، او را از “تو آب نمک خوابیدن” سالیان طولانی برای یادگیری فنون جدید، بی نیاز می کرد. فروغ همیشه آمادگی تغییر داشت: سریع می آموخت؛ سریع آموخته ها را به تولید هنری ترابری می کرد. با حجبی عرفانی به ریشه ایرانی خود وصل بود؛ در جامعه نظرات مترقی خود را بیان می کرد؛ عجیب بر افراد دور و برش تاثیر می گذاشت. در حالی که شاعران حاشیه با شخصیت خودشیفته استعداد ادبی خود را تلف می کردند. شاعران قرون وسطایی معاصر اصحاب یغما مانند حبیب، وحید، آذرخشی؛ و دولتی مانند صهبا، سهیلی، حمیدی، معیری بکنار. بودند شاعرانی که در نوجوانی عضو حزب بودند ولی پس از کودتا جازده به عیش می گذراندند. ن. ن. در خیابان نادری عصرها با کت شلوار مخملی کرم پلاس بود؛ برخی از اشعارش را دختر دبیرستانیها با عواطف مرحله بلوغ می خواندند. ی. ر. تو رادیوی دولتی با پراکندن شعر حاشیه بیرمق در ژستهای تقابل با شعر تعهد، در حد خاصگرای خود، پلاس بود.  

بار دوم.
جا. انستیتو گوته/ فرهنگی فرانسه، خ کاخ، تهران.
زمان. زمستان 1342
افراد. فروغ، سالن پر بود. ب.ب، ف.ق، ف. م.

یادها. فیلم سفید سیاه هنری فرانسوی را نشان دادند.  فروغ روی صندلی جلوی من نشسته بود، سیگار می کشید.  آنرا زیر کفش پاشنه بلندش خاموش کرد. او قد نسبتن بلند، گوشت پیچ، اندام کشیده عضلانی، صورتی با شاخصه های درشت داشت: گیسوی بلند مشگی، لبان پر، چشمان بادامی، بینی خاص، گردن بلند و شانه های ورزیده. پیراهن گلدار زمینه سفید او تا زانو می رسید. ساقهای شکیلی داشت. در باره فیلم بحث و گفتگو شد.  فروغ چیزی نگفت.

فروغ با صمیمیت حاد و عاطفه قوی در زندگی اجتماعی و اشعارش مدل عشق مدرن را برای نوجوانان تهرانی نشان میداد. به آنها صریح می گفت که گزینش همسر بوسیله بزرگان خانواده که از دربار تا کوچه های باریک قدیمی ایران مدل زوجگیری در فرهنگ پیشامدرن ایران بود، بدور انداخته؛ با بیان فردیت خود و عشق 2 سویه طرفین، خود را برای ازدواجی برابرانه آماده کنند.

بعدها مناظره 1343 فروغ با حمید مصدق، شاعر نستوه و متعهد، در یک دیالوگ مدرن، با سطوری از آنها بقرار زیر، رو شد. توجه شود به: بار اسطوره ای سیب در افسانه باغ بهشت، 2 رانده ماقبل تاریخی از آن، باغبان حی و حاضر دولت، نقش غالب پدر در پاسخ فروغ. حمید: تو به من خنديدي و نمي دانستي/ من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم/ باغبان از پي من تند دويد.. پاسخ فروغ: من به تو خنديدم/ چون كه مي دانستم/ تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي/ پدرم از پي تو تند دويد..     

بار سوم.
جا. دانشگاه میزوری، کلمبیا.
زمان. پاییز 1345
افراد. ب.ب،  

یادها. در نامه به ف.م. نوشتم که از طریق سیروس به فروغ بگوید در راننده گی احتیاط کند.  چون خواب بدی در باره فروغ دیده بودم. تازه مجله آرش ویژه دیگرش را برای من از تهران فرستاده بودند. در بهمن همین سال او به ابدیت پیوست. البته همیشه در ذهن دوستداران امکان ادامه حیات فروغ مطرح بوده. او اکنون 76 ساله بود؛ با انقلاب، او نیز به خارج پرتاب می شد. در غرب فیلمسازی، شعر نویسی، کنشگری حقوق بشر و زنان را دنبال می کرد. جوایز جهانی در هنر، حقوق بشر، شعر می گرفت. اشعارش به زبانهای دیگر ترجمه می شد. در سفرهایش برای جمع انسان دوستان جهانی سخنرانی می کرد..

فروغ در شعر و مصاحبه ها دردهای جامعه ایرانی دهه 30 تا 40 ش را با فقر مزمن توده های وسیع زیر تیغ سانسور شدید بیان می کند. او عدم عدالت اجتماعی برای قشر وسیع زنان را اینگونه بیان می کند: “آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است. من به رنج‌هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملا واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم.” من با دوست شیمیدان ف. ر. شعرهای فروغ بویژه آیه های زمینی را می خواندیم؛ آنرا نقد و بحث می کردیم. ف. معتقد بود فروغ از ظاهر و صورت خود ناراضی است؛ من به افسردگی و اضطراب در روان و پیام نوین او برای اجتماع با استناد به سطور شعرش اشاره می کردم.

بار چهارم.
جا. ساختمان فرستنده رادیو، تهران.
زمان. تابستان 1972/ 1351
افراد. پوران فرخزاد

یادها. در ساختمان فرستنده رادیو تهران، میدان ارگ، از طریق عمو، ر. ف.، پوران، خواهر بزرگتر فروغ، را ملاقات کردم. ترجمه انگلیسی 10 شعر فروغ با کتابنامه و کلمات قصار فروغ در باره شعر و زندگی را نشان داده؛ در باره کتابم راه و رود با ایشان صحبت کردم. اجازه شفاهی درج 10 شعر فروغ را در کتابم از ایشان گرفتم. پخش کتاب در تهران با مشکل روبرو شد؛ در واقع پخش نشد؛ معدودی در اروپا و امریکا پخش شد. ترجمه شعر فروغ محتوای شعری اورا به زبان مقصد خوب ترابری میکند؛ جو شعری او برای متکلمان غربی قابل درک است.

زندگینامه. 8 دی 1313 – 24 بهمن 1345. سال 3م دبیرستان خسرو خاور را تمام کرد؛ به هنرستان نقاشی رفت. معلمان او بهجت صدر و پتگر بودند.  او 16 سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد؛ با فرزندی از او، در 1334 طلاق گرفت. به ایتالیا رفت با زبانهای ایتالیایی، فرانسه و آلمانی آشنا شد، 1336. در 1337 با ابراهیم گلستان آشنا شد؛ در 1338 به انگلستان رفت؛ فیلم خواستگاری را در 1339 ساخت؛ 2 کتاب ژان مقدس از برنارد شاو و ستون سنگی هنری میلر را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد. در 1340 بخشی از فیلم آب و گرما را تهیه کرد؛ فیلم خانه سیاه است را در 1341 در تبریز تمام کرد. در نمایش 6 شخصیت در جستجوی نویسنده درخشید، 1342.  در تابستان 1343 به آلمان، ایتالیا، فرانسه رفت؛ برادرش فریدون را دید . برناردو برتولوچی یک فیلم ربع ساعتی از زندگی فروغ در تهران ساخت. در جشنواره 1344 پزارو، ترجمه آثار شعری او به زبانهای غربی و ساختن فیلمی با سرمایه سوئدی به فروغ پیشنهاد شد.

آثار: اسیر 1331، دیوار 1335 ، عصیان1336، سفرنامه ی اروپا در مجله فردوسی 1337، تولدی دیگر 1343، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد و نامه ها چاپ پس از مرگ. دهه 40ش آغاز ورود واسطه های مغناطیسی ضبط صوت و حضور رسانه ای شاعر در جامعه بود. لذا موازی با واسطه کاغذی کتاب و نشریات، آثار سمعی– بصری از او بجا مانده. شاعر نوجو قادر به پخش صدای خود روی نوار کاست؛ انتشار عکس های فردی یا گروهی در مجلات؛ مناظره و بحث در تلویزیون و رادیو بود. ازاینرو آثار صوتی و تصویری از فروغ و در باره او بجا مانده که اکنون در یوتیوب و وب جهانی در دسترس همگان اند.

اشعار فروغ فرخزاد به 18 زبان ترجمه شده: انگليسی، آلمانی، عربی، ترکی، چينی، سوئدی، کردی، اسپانيولی، فرانسه، یونانی، ايتاليايی، ليتواني، آلباني، نروژی، دانمارکی، کره ای، روسی، ارمنی. بيشترين ميزان در آمريکا با ۲۰ عنوان می باشد. ترجمه شعرهای او در برخی دروس ادبی دانشگاهها بررسی و نقد می شود. در ۱۳۸۱ ناصر صفاریان سه فیلم مستند جام جان، اوج موج و سرد سبز را درباره فروغ ساخت.  در این 3 فیلم گفتگوی خود با کاوه پسر ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، فریدون مشیری، پوران، مادر فروغ و عکسهای جدیدی از فروغ را آورد.

بیژن باران

منابع

 بیژن باران: راه و رود، تهران، آذروش، 1351، ترجمه انگلیسی 10 شعر فروغ با اشعار شاملو، اخوان، نیما، ا.ر.احمدی.

دکتر بیژن باران: تبلور اختلالات روحي در شعر نو فارسي http://www.iranpoetry.com/archives/000618.php  

دکتر بیژن باران: محرکات و احساسات در شعر فروغ فرخزاد http://balatarin.com/permlink/2008/7/30/1362163 http://pendar.forums1.net/t676-topic

اروتیزم در شعر فروغ فرخ زاد ـ دکتر بیژن باران

http://www.hashtaad.com/naghd/204-bijan-baran.html

مونولوگ درونی: بیژن باران

http://8aaad.com/archive/1388/07/post-319.php

نامه های فروغ فرخزاد

http://www.avayeazad.com/foroogh_letters/index.htm

مناظره زیبای حمید مصدق و فروغ فرخ زاد 1343

http://koocheyedeltangiha.blogfa.com/post-35.aspx

کسی که مثل هیچ کس نیست

http://www.avayeazad.com/foroogh_farokhzad/iman_bi…

دکتر منصور بيات زاده: مطالبی در باره تاريخچه کنفدراسيون جهانی محصلين و دانشجويان ايرانی ـ اتحاديه ملی

http://www.sedayemardom.net/vizhe/seda_vizhe004.ht…

شعر فروغ فرخزاد تولدي ديگر

http://www.youtube.com/watch?v=9RfqZLWFEyg&playnex…

http://persianpost1.blogspot.com/     ‏04‏/01‏/2011‏ 07:54:00 م

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!