خوب اگر بر سر خاله سوسکه آمد، مارمولک از او چه کم دارد. حدود یک هفته پیش مارمولکی بیکار به یک کارخانه کالباس سازی در استان فارس راه مییابد، پایش لیز میخورد و در دیگ میافتد. حالا همسرش عزادر شد یا نه اطلاعی ندارم چون قصه از اینجا به جهت دیگری میرود که نتیجه اخلاقی آن اینست که در استان فارس دامپزشکی را یکی از علوم پزشکی بشمار میاورند. بگذارید قسمتی از بقیه قصه را از نقل شهروند شیرازی محمود معمار صادقی بخوانیم::
” یک شب پس از اینکه من و همسرم به دلیل مسمومیت و درد شدید در ناحیه شکم روانه درمانگاه شدیم، دخترم در حال برش باقیمانده کالباسها بود که چاقو در رول کالباس گیر کرد.
دخترم که فکر مىکرد استخوانى در رول کالباس وجود دارد از من کمک خواست و من که تا آن لحظه بىخبر از این بودم که دلیل مسمومیتم مصرف همین کالباس است، شروع به بیرون کشیدن چاقو از رول کالباس کردم اما ناگهان دیدم که دست و پاى لاشه یک مارمولک از میان کالباس بیرون زد. در نهایت تعجب کالباس را از وسط جدا کردم و با لاشه درشت یک مارمولک مواجه شدم.
”
پس از مراجعه به درمانگاه، بیمار شاکی به یک مرکز بهداشتی راهنمایی میشود و کارشناسان در ضمن تایید مشاهدات آقای صادقی از مارمولک عکس برداری میکنند. رئیس مرکز بهداشتی با ابراز همدردی سر گله را باز میکند که دو سالیست از وضعیت بهداشتی کارخانجات تولید غذا بیخبر است زیرا که مسئولیت بازرسی را اداره نظارت به مواد غذایی دانشگاه پزشکی به عهده گرفته است و این اداره اجازه بازرسی از کارخانهها را به او نمیدهد.
خوب تا اینجاش داستان بسیار معمولیست و مطمئنم قضیه را همه تا ته خواندند. این که مسئولین اصلی مارمولک بودن جسم درون کالباس را انکار کردند باز هم قابل پیشبینیست.غضروفی بیش نبوده که خوب چرخ نشده و لزومی به آن نیست که کارخانه دار را به نا بهداشتی بودن تسهیلات متهم کرد. آنهم به چشم، ولی چرا شخص منکر استاد دانشکده دامپزشکیست؟ مگر نگفتید که مسول بازرسی دانشگاه پزشکیست؟ پس نتیجه داستان اینکه دانشکده دامپزشکی بخشی از دانشگاه پزشکیست!
شاید هم اشتباه از خبرنگار باشد و نتیجه گیری از این حماسه غلط است. حد اقل اینکه اگر مارمولکی در ساندویچ یافتید بدانید غضروف گاو است و فکرتان به حماسههای دیگری نرود که ایرانی را از سوسمار خواری پرهیز میدهد.