چرا ملتهای ما پیشرفت نمی کنند؟

چرا ملتهای ما پیشرفت نمی کنند؟  مشګلها در کجا هستند و چرا ما پس معرکه هستیم در حالیکه هندوستان  برزیل و چین چهار نعل بسوی ترقی و پیشرفت میروند ما همچنان در مرداب تفرقه اندازی و تمامیت خواهی دست پا میزنیم؟  ګاهی آنرا تقصیر دینها میدانیم و ګاهی هم تقصیر قدرتهای بزرګ ولی ما خودمان بی ګناه هستیم و قبول نداریم که در این بازی باخت ماهم سهمی داریم. شاید اساسی ترین مشګل ما بیسوادی عمومی  یا کم سوادی باشد مثلا مسلمانان ما حتی از خواندن کتاب دینی خود قرآن عاجزند و مجبورند که مقلد دیګری باشد که اګر مقلد ناخلف باشد معلوم است که آنان هم به بیراهه کشیده میشوند  من منکر این نیستیم که بلای سیاه یا تلای سیاه و مواد اولیه و کانهای کشورهای ما باعث غارت بیشتر ما شده است و دیګران خواسته اند که ثروتهای سرزمین مارا به غارت ببرند و اجناس خود را بفروشند و مردم ماراهم بجان هم بیاندازند و هرکسی هم که خواسته علیه این غارتګریها قیام کند به دست همان مردمان کوته فکر سرکوب شده است.  

 اشتباهات شاهان کم سواد و یا مغرود و ابله هم همیشه مزید بر علت بوده است شاهانی که فکر میکردند آمده اند که خوب بخورند و خوب شهوترانی کنند و خوب کیف کنند و مردم و رعیت برده و بنده آنان هستند  نمونه آن بخصوص شاهان قاجار هستند که حرمسرا های بیشمار داشتند و زنان بیشمار و شب روز شان به خورو شهوت میګذشت و از دنیا و مردمان کاملا غافل بودند آنان زنان ودختران زیبای مردم را به زور به عقد اسلامی خود در میآوردند ودر حرمسراها به زنجیر ظلم می کشیدند و برای اینکه کسی دم به خمره های شهوت آنان نزند  مردان جوان را اخته میکردند و به حفاظت آن زنان میګماشتند  آیا از چنین شاهی میتوان انتظار خدمت به مردم را داشت؟  کشت کشتار مخالفان و دګر اندیشان نیز یکی دیګر از بلاهایی است که سر ملتهای ما آمده است  دزدی فساد درباری و قتل و جنایت هم که مایه درباری بود. کشتن بیش از سی هزار بابی که از ظلم دستګاه بجان آمده بودند و میخواستند راهی برای فرار از این مشګل داشته باشند نیز از همین نمونه هاست.   یک انسان هر قدر هم که خوب باشد باز احتمال اشتباه کردن در او زیاد هست مثل دیکتاتور های ملی و مردم که اشتباهات زیادی هم کردند نادر شاه دستور داد که حتی چشمان فرزند دلبندش رضا قلی را از حدقه بیرون بکشند و اورا کور کرد بعد هم پشیمان شد و برای ارضای اشتباه خود به اطرافیان حمله میکرد که چرا اورا از چنین کار باز نداشته اند. 

 انقلاب اسلامی هم که نکات منفی اش معرف حضورتان هست  کشت کشتار های بی سابقه تمامیت خواهی ها فساد ګسترده تر از سابق و ضعیف کردن کشور به حدی که دیوانه ای بنام صدام فرصت را غنیمت دانست و به کشور ما حمله کرد زیانها و کشتار و یا شهید شدن مردم ما هم که احتیاج به تکرار ندارد.  و اینکه باز میلیونها از بهترین جوانان و مردم ما مجبور به ترک کشور شدند و متاسفانه دستګاهی هم نبود که برای کشور برنامه ریزی کند  یک مشت آدمهای بی تجربه و بدون تخصص و تحصیلات سر کار های بزرګ و کلیدی ګذاشته شده بودند که این منتهای آرزوی کشورهای غارتګر است.  و حتی دوستان خیرخواه هم اجازه انتقاد نداشتند. دیکتاتوری و ظلم و تمامیت خواهی متاسفانه در کشورهای ما ریشه دوانیده است و متاسفانه همه ما نوعی دیکتاتور هستیم ولی سعی میکنیم مشګل را ګردن دیګران بیاندازیم و خود را بیګناه جلوه دهیم.  حتی دینهایی که مثلا تبلیغ ضد تعصبی دارند ترک تعصب را آموزش میدهند باز مشتریان یا مومنان آن دین با تعصبهای خرکی آلوده شده اند. 

  مشګل ما مشګل تعصب های شدید  نداشتنن دانش عمومی در سطحی ګسترده   ریشه دار بودن خرافات و اوهام  حسادت  تمامیت طلبی و نداشتن کار و بینه علمی است مثل کمبود وسایل آموزش  کمبود دانشګاه ها  مدرسه های فنی و حرفه ای بعد هم دزدی فساد و رشوه خواری و کنار ګذاشتن منافع ملی برای منافع شخصی است  نوک تیز پیکان بایست متوجه این مشګلات باشد  وګرنه می بینید که کشورهای عرب شده  یا عرب خودشان هم با امپریالیست و کمونیست و سایر غارتګران مشګل دارند  متاسفانه  ابر قدرتها دست بالا رادارند  آنان با علم جدید مجهزند  آنان بهترین دانشمندان را در اختیار دارند  آنان پول دارند و مردم طمعکار را میخرند و از دیګران هم آدمکهایی میسازند که دانسته یا ندانسته در خدمت آنانند  آنان وسایل ارتباط جمعی را در اختیار دارند هرکه را بخواهند به عرش میرسانند و هرکه را نخواهند به قعر می کشانند.  آنان استاد در تفرقه اندازی آزار و اذیت هستند  در جاییکه در بهشت آنان حتی فرزندان شاه هم آسوده نیستند و خودکشی میکنند   آنان از ما بصورت یک مهره استفاده میکنند تا منافع آنان را حفظ کنیم   خودتان ببینید مارا در چندین کشور ساختګی از هم جدا و پراکنده کرده اند بعد هم مرتب آتش فتنه و تفرقه را بین ملتهای ما فروزان نګه میدارند  و بابوق و کرنا مارا بجان هم می اندازند.

  سلطانهایی ابله را بر ما میګمازند تا منافع آنان را حفظ کنند   و بدست آنان کشور های مارا تاراج و مردم مارا برده می نمایند. کی  امیر کبیر را با آن وضع فجیع کشت؟  هرکه بخواهد به این ملتها خدمت کند  پایمالش میکنند و خود ملتها را برضد خادمان خود میشورانند  از یک ابله یک فیلسوف و یک دانشمند میسازند و بخورد همه ما میدهند زیرا وسایل تبلیغاتی در اختیار دارند  ثروت دارند  تجربه دارند  دانش ما و نکات ضعف ما دینهای ما و مردم مارا می شناسند.  معاهده ترکمن چای و یا معاهده ګلستان و یا سایر قرار داد ها را بررسی کنید  برادران افغان مارا از بدنه کشور جدا کردند و دیدیم که  کشورشان را به برادر کشی و قتل غارت سوق دادند و اسلحه های خود را به دست جوانان ما در آنجا آزمایش کردند و کشوری سوخته را تحویل یک مشت دیوانه خرافی دادند  طالبان رس مردم و زنان را کشید  مردم را کشت و به برادر کشی ها دامن زد.  کی طالبان و القاعده را تاسیس و حمایت کرد.  عربان و ما و سایر ملتهای خاورمیانه با هم مخلوط شده اند دنبال عرب از بیخ کشتن و یا پارسی خالص ګشتن کاری عبث است  لغات ما تمدنهای های ما باهم مخلوط شده اند  حضرت محمد با هوش و فراستی که داشت دینی را بنیان کرد که ملیتها را میخورد و دیدیم که حتی کل ملیتهای مصر و مراکش و… عوص کرد و آنانرا با مثلا عرب کرد؟ 

 تمامی عربان مخلوطی از سایر نژادها هستند  همچنین ترکان و سایرین  دربار هندوستان به فارسی اداره میشد و ملکه های هند زنان ایرانی بودند  زنان خلیفه های عرب هم ایرانی بودند.  اما اکنون دوره وحدت در  کثرت است  و همه ما ملتهای خاورمیانه که هم شکل و مخلوط با هم شده ایم بایست  کشورهای خود را بسازیم و از چنګال اميریالیست ها دزدان کمونیست ها  مذهبیون وابسته به قدرتهای بزرګ و تمامی تفرقه افکنان آزاد بسازیم. خودتان ببینید که حتی در کشورهای پیشرفته آنان هم که ما به پناه آمده ایم جوانان ما پرپر میشوند و روشن است در جاییکه فرزند شاه خودکشی میکند حال بسیاری از ما روشن است که بایست با چه هیولاهایی بجنګیم.  تنها راه نجات ما وحدت در کثرت  احترام بهم  از بین بردن تمامیت خواهی ها  مجهز شدن به دانش و صنعت جدید مدارا با دشمنان و دوستی با دوستان  در نظر ګرفتن منافع ملی ملتهایمان است و بس. اکنون بسیاری از ما در داخل کشور دچار ستم ابرقدرتها و وابسته ګانش هستیم ودر خارج از کشور مستقیم در بند اسارت آنان.  خودتان قضاوت کنید که ما حتی در خارج از کشور هم با هم یګانه متحد و دوست نیستیم و براحتی حاضریم همدیګر را سرکوب کنیم و لجن مال نماییم. تا وحدت و دوستی بین ما دوباره حلول نکند و تا با هم متحد نشویم رسیدن به استقلال و آزادی مشګل است.  و عملا جای یک سری دیکتاتور کوچک بزرګ با یک سری دیګر عوض میشود.

  همانطوریکه  همه می بینیم  ما ګرفتار هستیم  از یک طرف سیاست های کشور های  قدرتمند برای حفظ منافع کشورهای  خود تفرقه و تمامیت خواهی و تعصب های بیش از اندازه و اوهام خرافات را در میان ما دامن میزنند و از جانب دیګر فرهنګ استعماری و استحماری مارا از دانش و صنعت مدرن دور نګه میدارد در کشورهای مارا بل بشو میکنند و تحریک می نمایند نه برای اینکه به قدرت و استقلال و آزادی برسیم بلکه برای اینکه بتوانند اسلحه های خود و مواد منفجره ومواد مخدر خود را بفروشند. تهی مغزانی هم که بما حکومت میکنند خود نیز دچار توهم تعصب و اسیر شهوت غرور و تمامیت خواهی شده اند.  چرخهای سنګین کاپیتالیست  کمونیست  مذهبی ګرایی از نوع همراه با تعصب های بدون پایه علمی و انسانی و سایر ایسم ها هم مردم کشورهای ما را له میکنند.  حتی مثلا هنګامی که به کشورهای مثلا پیشرفته پناه می بریم و حتی ظاهرا هم موفق هستیم باز دورن ما خالی است.  ګرچه سعی میکنیم که بګوییم لوطی نباخته است و مشګلات خود را به ګردن دیګران بیاندازیم ولی همه ما میدانیم که خوشبخت نشده ایم و مهمانهایی ناخوانده هستیم و اجتماع جدید مارا تحویل نمیګیرد بجز تعدادی از بسیار باهوشان و بسیار نخبه ګان مارا و بقیه کم بیش ول معطلیم. ما از هر طرف احاطه شده ایم  دشمنان ما نه تنها ابرقدرتهای غارتګر و سلطه جو و تفرقه افکن هستند که در خود ما هم ریشه تمامیت خواهی  حسادت  رشوه خواری و زیادت طلبی باید خشک شود تا به استقلال و آزادی برسیم. دوای درد ما هم در آثار بزرګان ما هست که بایست چراغی رهنما باشد متاسفانه حتی آن دینهایی هم که تعصب و خرافات و اوهام و توهمات را مذموم دانسته و مومنان خود را به ترک تقالید و ترک تعصب ها و خرافات رهبری کرده است باز همان مومنان هم تنها یک راه را می شناسند  تعصب و تمامیت طلبی؟  و منم منم کردن و عقل کل بودن و اینکه دیګران اشتباه میکنند و ما درست میګوییم و حاضر نیستند که به کلام دیګران هم ګوش فرا دهند

داستان فرهنګ و داستان مردم روحانی آخوندی؟

 

روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد آخوند ده رفت و گفت: آملا، فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده ام حاصل شود.

آخوند پرسید:

از مال دنیا چه داری؟

روستایی گفت:

همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است.

آخوند گفت:

من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی Roman”>.

روستایی که چاره ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد….

آخوند گفت:

امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: آملا، من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟!

آخوند گفت: فراموش نکن که قول داده ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی.

صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد آخوند رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد.

آخوند یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت:

امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری.

چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد آخوند می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد آخوند رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست Roman”>!

آخوند دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد!

ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد آخوند می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.

روز بعد وقتی روستایی نزد آخوند رفت، آخوند از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند آملا، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم

و اینهم یک شعر برای رفع خستګی که برای من فرستاده شده است و برایتان اینجا میګذارم

 

هرکجا مشکلات پابرجاست/ یا خرابی به نحوی از انحاست
بی گناهند جمله مسوولان / مطمئن باش بی کم و بی کاست
علتش بدحجابی زن هاست!

گر هدفمند گشته یارانه/ هیچ کس را اگر که یارا، نه
کی به تو گفت کار یارانه؟/ خوب بنگر، دلیل آن پیداست
علتش بدحجابی زن هاست !

هرکه معتاد بنگ و تریاک است/ آزمایش نشان دهد پاک است
پرقاچاق، ولوو و ماک است/ جنس هرآنچه خواستی اینجاست
علتش بدحجابی زن هاست !

نان فهمیده ها شده آجر/ کار پیدا نمی کند دکتر
شد اداره ز بی سوادان پر/ دور، دور صعود جاهل هاست
علتش بدحجابی زن هاست !

مردم آزرده اند و افسرده/ شور و شوق و امیدشان مرده
گفت با من زنی سیه چرده/ موقع خودکشی همین حالاست
علتش بدحجابی زن هاست !

گر ترافیک می شود افزون/یا که همچین شده است یا همچون
یا زمستان، هوا شود وارون/ یا دی اکسید کربنش بالاست
علتش بدحجابی زن هاست !

نیست بنزین به کارت ها کافی/ ولی از ما نبوده اجحافی
از چه بیخود دلیل می بافی؟/ این قَدَر هی نکش تو مو از ماست
علتش بدحجابی زن هاست !

از الف تا ی را گران کردیم/ قیمت خون جدّمان کردیم !
دلمان هرچه خواست، آن کردیم/ شد گران، گوشت، میوه، سبزی، ماست
علتش بدحجابی زن هاست !

هر دهاتی گذارمان افتاد/ زده شعبه، کمیته امداد
باز هم فقر می کند بیداد/ ریشه کن کردنش فقط رویاست
علتش بدحجابی زن هاست !

دوست داری که میلیونر باشی؟/ زود باید مامان و بابا شی !
گر به زیر مخارجش تا شی/ آن به ما چه؟ خودت دلت می خواست !
علتش بدحجابی زن هاست !

چون شود گم زجیبمان میلیارد/ یا بگیریم رو به مردم گارد
کلت و باتوم و پنجه بوکس و کارد/ بینمان این همه اگر بلواست
علتش بدحجابی زن هاست !

شده ملت مریدِ فارسی وان / ماهواره مهمتر است از نان
هرکه دیدم نشسته پای آن/ بیست و سی وانهاده، بیند لاست !
علتش بدحجابی زن هاست !

مردها جفت و تاق می خواهند/ یک دو لاغر، دو چاق می خواهند
نصف زن ها طلاق می خواهند/ به خدا این یکی دگر سرراست
علتش بدحجابی زن هاست !

غرب را در فساد بینی غرق/ مرد با زن ندارد آنجا فرق
پسران را گرفته موها برق/ و زنان جمله شکل فارافاست
علتش بدحجابی زن هاست !

مگر آنجا نیامده توفان؟/ کرده آتشفشانشان فوران
سیل دائم می آید و بوران/ و زمین لرزه از چپ و از راست
علتش بدحجابی زن هاست !

شکر ایزد که ما مسلمانیم/ آن قَدَر از حجاب می دانیم
کایمن از باد و سیل و توفانیم/این بلایای خارجی ها just
علتش بدحجابی زن هاست !

عکس تفریط بین که افراط است/توی ایران،قطر،امارات است
خشکسالی ز افتخارات است/ورنه بارندگی که سیل آساست
علتش بدحجابی زن هاست !

عذرخواهم اگر خطا کردم/ شرح و تفسیر نابجا کردم
از خودم بیخودی دفا(!) کردم/شعر من گر بد است و گر ناراست
علتش بدحجابی زن هاست

 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!