ایالات متحده خاورمیانه آزاد و پایان تمامیت خواهی ها و ستم ها

 ایالات متحده خاورمیانه آزاد و پایان تمامیت خواهی ها و ستم ها 

خوب با این تیتر زیبا میتوانیم از گفته به کردار رهنما بشویم. اکنون دوره اتحاد و همکاری است و همانطوریکه می بینید در برابر اتحادیه اروپا  ایالات متحده آمریکا  کشور یک میلیارد چین و کشورهای بزرگ دیگر نظیر هندوستان  استرالیا  برزیل روسیه  کشورهای ما کشورهایی مصنوعی و ساختگی است که به مرور زمان از بدنه ما جدا شده است و اسامی نظیر ترکیه  پاکستان و بنگلادش نیز نامهایی تازه هستند که بر کشورهایی تازه بنیاد شده نهاده شده اند.  منتهی تفرقه گران و غارتگران از این جدایی ها سو استفاده های فراوان کردند مثلا نام کشوری مثل بحرین که مثلا یک امیر نشین کوچک بود به پادشاهی و لابد بعد هم به امپراتوری بحرین تبدیل میشود زیرا گروهی هستند که از این جدایی ها سو استفاده میکنند وبرای خودشان ثروت و قدرت درست میکنند و اموال مردم را به غارت برده در کشورهای غربی برای روز مبادایشان ذخیره میکنند و شاید به تنها چیزی که فکر نمی کنند مردم و رفاه و پیشرفت آنان باشد. 

 مثلا پادشاه یا امپراتور جزیره بحرین تنها شاید میخواهد ثروتمند قدرتمند وبا نام و نشان شود و باحتمال میخواهد ثروتهای مردم را بنام خود و یا خانواده شان در بانکهای غرب و شرق انبارکند نظیر سایر شیوخ عرب که بدون داشتن القاب دهان پر کن نظیز شاه و یا پادشاه و یا امپراتور  سزار و قیصر ثروتهای مردم عادی را غارت و بنام شخص شخیص خودشان در بانکها کشورهای بقول خودشان کفار ذخیره میکنند تا از آن در روزهای بارانی بقول غربیها و یا شاید برای رشوه دادن به فرشته ها برای ورود به بهشت پراز حوریان همیشه دوشیزه استفاده کنند؟ الله اعلم.  خوب تکلیف ما این وسط چیست.  متاسفانه ما هم از قماش تقریبا همانها هستیم منتهی دستمان به آب نرسیده وگرنه ماهم شناگران قابلی هستیم که آب نداریم؟  به چه دلیل  به این دلیل که همه این دیکتاتور ها و تمامیت طبها اکثر از طبقه فقیر بودند ولی بمحض آنکه سوار استر مراد شدند و دهنه به آن زدند دیگر همه چیز را فراموش کرده بودند و پایین بیا هم دیگر نبودند . خودتان ببینید که رییس جمهور بیش از سی سال سلطنت میکند یا ریاست بعد هم بعد از خودش میخواهد جایش را به پسرش بدهد. حتی رییس جمهور هم معنی خود را از دست میدهد و عملا به یک دیکتاتور تبدیل میشود. دیکتاتورها هر قدر هم که مثلا ملی و مردمی باشند در اثر مرور زمان و با حلقه ای از درباریان و دغلان و دستمال بدستان ومتملقان که آنان را احاطه فرموده اند تبدیل به یک دیوانه زنجیری میشوند  چه بسا به امراض گوناگون هم دچار میشوند مثل صرع  سرتان و دیوانه گی ولی اطرافیان ول کن معامله نیستند و اورا به خدایی میرسانند. نمونه های کوچکش همان مردی است که در گویا خوزستان ادعای خدایی کرد و چون دم دستگاهی کافی نداشت و فداییان او کم بودند اعدام شد؟

 

دیکتاتور هم یک آدم است و قدرت و ثروت و شهوت بیش از حد اورا از تعادل خارج خواهد کرد. کدام دیکتاتوری را می شناسید که فردی خاضع و فروتن باقی مانده باشد؟  آنان خودرا خدایانی می بینند که مردم بایست آنان را بپرستند.  آنان از مردم اطاعت و بردگی میخواهند و خودرا تافته بافته جدا میدانند؟  ولی مشگل در اینجاست که اکثر ما هم از این مرض رنج میبریم. مثلا آقایی که رییس یک اداره شده است میخواهد بقیه را کله کند وفک فامیل خودرا اگر کار در آنجا نان آب دار است جانشین آنانی کنند که شاید حاضر نیستند به او کرنش بیش از حد کنند.  ما باید این مشگل و این مرض را درمان کنیم و از تمامیت خواهی  و خود محوری دست برداریم. سیستم میخواهد که ما باهم در تفرقه ودر تضاد باشیم و با هم متحد و مهربان نباشیم و در اثر بنودن وحدت مارا براحتی تارمار میکنند.  نبودن اعتماد و اطمینان  خود بینی و فساد غارت و دزدی و طمع های غیر عادی  باعث ریشه کن شدن قدرت ملی همه ما خواهد شد.  کشت کشتار و نداشتن تساهل و نداشتن تحمل برای عقاید دیگران و پافشاری در حقنه کردن باورهای خودمان آتش جنگ و نفرت را شعله ور میکند.

 

البته ما هم انگشت اتهام را همیشه بسوی دیگران و ابرقدرتها نشانه میرویم و گویی خودمان کاملا بیگناه هستیم و کاری بد نکرده ایم و نقطه ضعفی هم نداریم.  درصورتیکه بالاخره ما هم جزیی از همان پازلی هستیم که طراحی کرده اند.  ژاپنی ها با الگو برداری از غرب بسرعت به پیشرفت رسیدند  آنان که از کشورهای ما هم عقب افتاده تر و حتی سنتی تر بودند بسرعت از صنعت و تمدن مادی غرب تقلید کرده و جز همردیفان آنان و یا حتی رقیبانشان گردیدند ولی ما هنوز در آتش تفرقه و استعمار و استحمار داریم میسوزیم و به مرض حسادت طمع تمامیت خواهی و خود بزرگ بینی دچار هستیم.  نگاه کنید به دادگستری  یک لشگر قاضی و یا بازپرس بی تفاوت در آنجا نشسته اند و کاری به عدل و داد ندارند  تنها میخواهند خرشان را از پل بگذارنند. مامورین شهرداری مان دستشان برای گرفتن رشوه آنهم بصورت چک مسافرتی دراز است  و… و هرکدام از ما هم به مقامی برسیم میخواهیم یک شبه میلیارد شویم و از رشوه خواری و فساد روی گردان نیستیم.  هنگامیکه هم گلایه میکینم جواب میشنویم که خوب توهم بدزد.  تمام معیار های ما مادی است حتی موقع ازدواج و عشق هم تنها معیار چقدر پول دارد و چه میکند و چه قدر درآمد دارد بیشتر مطرح میشود تا هم فکری و درک از زندگی؟

  برادر و دوست ما بهترین برادر و بهترین دوست است اگر برای ما فایده داشته باشد و تا درک میکنیم که دیگر استفاده ای از وی بما نخواهد رسید ناگهان همان شخص دیو دو سر و فاسد وبد و قهار میگردد.  براحتی از دیوانه ای یک فیلسوف میسازیم و در رویا زندگی میکنیم و یک شخص دیگر را دیو صفت می نمایانیم. دروغ و دغل بازی و تملق را پیشه خود میسازیم و سعی میکنیم که برای نفع شخصی خود دست به هرکاری بزنیم و هر روز رنگ عوض میکنیم  به دوستی که به کمک ما آمده است برای پس ندادن قرض خود همه نوع تهمت میزنیم و اگر بتوانیم اورا تا پای چوبه دار میبریم.  راه چاره چیست   الگو برداری از آنانی که موفق شده اند و به راه تکامل و علم و صنعت و رفاه عمومی رسیده اند و از خرافات  موهومات  تعصب و دیوانه گی ها دست برداشته اند و با علم و هنر و صنعت مدرن آگاه شده اند. اخلاق ما هم دروغین است و تنها برای منافع شخصی به آن ارج می نهیم  مثلا آیا این اخلاق است که شخصی دویست زن داشته باشد و کسی دیگر حتی نتواند یک زن داشته باشد؟  آن مرد مرفه که دویست زن دارد خوب معلوم است که جلق نخواهد زد ولی آنکه دستش به زن نمیرسد جلق خواهد زد و بدین ترتیب او بدون اخلاق خوانده میشود و سزاوار تنبیه؟  یک دزد نان دستش قطع میگردد ولی دزدی که میلیاردها ثروت مردم را بنام خودش دزدیده و در بانکهای کافرستان گذاشته است با اخلاق است و مورد احترام؟

  به امید روزی که ما هم اجتماعی  عادل و دوستدار هم باشیم و به کاروان علم و دانش و اخلاق واقعی بپیوندیم. اکنون در یک طرف میدان دزدان  فاسدان و تمامیت خواهان و تفرقه افکنان و غارتگران وابسته و شاید هم غیر وابسته  که از حربه مذهب و باورهای مردم سو استفاده میکنند قرار دارند و در سوی دیگر مردمانی که از ظلم و جور و دزدی و فساد تمامیت خواهی و جانماز آبکشی ها و دورویی ها خسته و افسرده شده اند باحتمال غرب از اینها ناراحت نیست بلکه غرب بیشتر از این ممکن است ناراحت باشد که پیشرفت علمی و صنعتی ما و با باور شدن کشورهای ما و با بالندگی جوانان ما در میدانهای علمی و ورزشی و هنری دکان آنان تخته خواهد شد  آنان که همه نوع رفاه را در اختیار جوانان خود میگذاشتند  نمی توانستند ببینند که جوانان ما هم در پهنه های علمی هنری صنعتی و ورزشی پیشرفتهایی ممکن است بکنند. به عبارت دیگر آنان از ژاپنهای دومی و سوم در هراسند و سالها کوشیده اند تا با توسعه خرافات  موهومات و تعصبهای بیراهه و تمامیت خواهی ها و کشتار ها و ظلم ها و ستم ها و با جهل و تفرقه افکنی ها مردم مارا دور از کاروان علم و هنر و صنعت نگه دارند.  اختلافهای وحشتناک بین شیعه و سنی  قومها و اقلیتها و یا ملتهایی که هم خانواده هم بودند و در خاور میانه زندگی میکردند  و نیز وحشت از هر نوع پیشرفت علمی و هنری مارا در ستم دوگانه ای فرو برده بود. تعصب که تا مغز استخوان ما شاید با کمک همانا ریشه دوانیده بود نیز مزید بر علت است  نفرت و تفرقه بین مثلا بهاییان و مسلمانان بنیاد گرا و سو استفاده از همین نفرت و کینه برای از هم پاشیدن خانواده ها نیز سرلوحه کار آنان بود. حتی آنان که مثلا به غرب پناهنده شدند به غیر از معدودی همه باز بعنوان یک مهمان ناخوانده مورد قهر و غارت قرار گرفته اند.

  در کشوری که شاهزاده اش از روی ناامیدی و سرگشتگی خود کشی میکند حساب جوانان دیگر معلوم است که موقعیت و امکانهای وی را ندارند.  آنچه که مسلم است مارا برای حتی تنازع بقا رو در روی هم قرار دادند. رشوه خواری دزدیهای خرده پاها و سو استفاده از اعتماد و اطمینان دوستان و خانواده همه مارا رو به تاریکی ها کشانیده است و همانطوریکه روشن است در این میان ابرقدرتها به آوردن هیزم و دامن زدن به مشگلات ما از هیچ راهی کوتانی نفرمودند و از منابع خود و از وسایل ارتباط جمعی به زیان ما سو استفاده های کلان بردند و دیوانه ها ای را به عنوان دانشمندان عظیم شان به ما حقنه فرمودند. کسانی که از عهده اداره یک ده کوره بر نمی آمدند سرور کل جامعه ما شدند و همه چیز بهم ریخته و خراب شد و صنایع نوپای ما و امکانات محدود  ما به هدر رفت و مردمان ما به دریوزگی به کشورهای مثلا پیشرفته مهاجرت ها کردند و….شاید اکنون خاور میانه و مردم آن دریافته باشند که تنها راه رهای آنان اتحاد و پیشرفتهای علمی ورزشی و هنری و… است و بس در سایه احترام بهم و تساهل باورهای هم.

 به اضافه از بین بردن اخلاق و دوستی در ما

غرب در ضمن اینکه میخواهد منافع خود را حفظ کند مارا بجان هم میاندازد و اخلاق و دوستی ها را هم کم ارزش مینماید تا ما وابسته تر و عقب افتاده تر شویم نمونه اش همان بکار بردن کلمه خلیج  ع ر ب ی است برای نامی که هزاران سال است در مورد آن آبراه بکار میرفته است

همانطوریکه قبلا هم من نوشتم من اینجا یک مدرسه شبانه روزی دارم که دانشجویان ميتوانند در آن کار هم بکنند و خود من و سایر معلمها هم درسهای جی آر ای و جي مات و زبانهای خارجی را تدريس میکینم مدرسه دارای یک مزرعه و یک دریاچه هم هست که برای کشاورزی وپرورش ماهی میتواند مورد استفاده قرار بگیرد و نیز قفسهایي بزرگ هم ساخته ام که ميتوانند برای نگه داری مرغ مورد استفاده واقع شوند. من دانشگاه نیستم و نمیتوانم پذيرش بدهم که بتوانند ويزا بگيرند ولی میتوانند با دانشگاه مرکزی فلوريدا که یکی از ده دانشگاه بزرگ آمریکا هست مکاتيه کنند و ویزا بگیرند قبلا که وضع مادي من بسیار خوب بود میتوانستم کمک مادی هم بکنم ولی متاسفانه از این دعوتنامه ها سواستفاده شد و آنان به جاهایي دیگر رفتند. من احتیاج به همکار و دانشجو دارم ولی از آنجاییکه بسیاری بمن هزینه هایی که برایشان انجام داده بودند ندادند من اکنون درآمدی منفی دارم و باز متاسفانه بعضی ها هم علاوه برندادن کرایه و خرجهایی که من برایشان کرده بودم بمحض آنکه توانستند روی پای خود بیايستند رفتند و سو استفاده کردند و حتی بسیاری از وسایل من را هم بدون اجازه بردند و غارت فرمودند.  بهر حال من برای دانشجویان کار و محل زندگی دارم و هم اکنون بیش از پانزده اتاق خالی دارم و مرغداری وکشاوزي و پرورش ماهی هم خوابیده است و کسی آنرا اداره  نميکند. بدین ترتیب امکانهای من محدود است فعلا ولي اگر یک گروهی علاقه مند به کار و تحصیل و تولید با من بتوانند همکاری کنند کار دوباره رونق خواهد گرفت  به امید دیدار و همکاری  من در ایران استاد دانشگاه  دبیر مدرسه سفارت آلمان و کارشناس و مترجم ارشد شرکت مخابرات ایران بودم ولی بعلت بهایی بودن مادرم درگذشته ام و اینکه حاضر نشدم بر علیه بهاییان و بهاییت در روزمانه مطلبی بنویسم و فحاشی کنم اخراج گرديدم  و متاسفانه هم دوستان مسلمان من و هم بعضي از فامیل بهایي من از موقعیت سو استفاده فرموده تا آنجا که توانستند مرا غارت نمودند  بدین ترتیب من هم مثل همان دهان دوخته گان یونان به نوعی دیگر از قربانيان بی انصافی  ظلم و تماميت خواهی و فساد و دورویی و سو استفاده بعضی از هم مینهانمان هستم 

 

 یک بام و دوهوا

حتما این داستان قدیمی را شنیده اید که روزی در هنگامه تابستان عروس و داماد یک خانواده همراه با پدر و مادرشان برای فرار از گرما روی پشت بام پشه بند زده و در آنجا خوابيده بودند.  نیمه هاي شب مادر شوهر بسراغ عروس و پسر خود میرود و می بیند که عروسش سخت در آغوش پسرش خوابیده است  به عروس تلنگر میزند و میگوید که در این هوای گرم شوهرت را ول کن و بذار که راحت بخواند و به او نچسب. عروس از آغوش شوهر فاصله میگیرد. مادر شوهر اينبار به سراغ دامادش میرود و میبیند که دخترش و او با فاصله زیادی از هم بخواب فرو رفته اند داماد را بیدار ميکند و ميگوید در اين هوای سرد عروست را در آغوَش بگیر که سرما نخورد. عروس خانواده که حرفهای مادر شوي را میشنود و میگوید قربان برم خدا را یک بام و دوهوا را.   مثل دیگر این است که تو که لالایی بلدي چرا خودت خوابت  نمی برد يعنی توکه بلدی به ديگران درس بدهی و نصيحت کني چرا خودت دمت گیر و پس معرکه ای و یعنی چرا خودت همان کار ها را نمی کنی تا موفق شوی؟ 

یا یکی را به ده راه نمی دادند سراغ خانه کدخدا را ميگرفت  درست نقل اکنون ماست همه ما بلدیم خوب نصیحت کنيم ولی خودمان هزار مشگل داریم و توانایی آنرا نداریم که مشگلات خودرا حل کنیم یا حتی دزد هم از دزد بدگویی میکند زیرا میخواهد تنها خودش به این شغل شریف بپردازد و رقیبی نداشته باشد. زیرا اگر قرار باشد که همه دزدی کنند که خوب مال اورا هم خواهند برد و دیگر حتی دزد هم امنیت ندارد. پس دزد هم همه اش دم از عدالت راستی  درستی و نه دزدي میزند تاهم رقیب نداشته باشد و کارش هم سکه شود. 

خوب اگر قرار بود که همه دزد و فاسد و کلاهبردار شوند در آنصورت که دزد و فاسد و کلاهبردار ها هم امینت شغلی نداشتند.  درست مثل دزدی که همه اش حرف از نیکی راستی  صداقت  خوبی  امانت داري میزند ولی حرفه شریف خودش دزدي  کلاهبرداری غارتگری و حتی قتل و جنایت است؟

درست مثل هیتلر که توانایی اداره حتي همان آلمان را هم نداشت و مردم را ميکشت و مخالفان را قیمه قیمه میکرد  آنوقت میخواست که بر حل دنیا حکومت کند.  ابلهی که عرضه حل مشگلات و اداهر حتی خانواده خودرا هم ندارد آنوقت میخواهد شهری را اداره کند و شهردار شود و یا فرماندار؟  کسی که حتی خانواده خودش هم قبولش ندارند و مردم خودشان هم از آنان بیزارند آنوقت آنان ادعا دارند که میخواهند دنیا را اداره کنند.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!