آیا قانون دین و ثروت حربه ای در دست غارتګران است تا مردم را برده و بنده خود نمایند؟ خیرش مردم خاورمیانه برای آزادی و برابری و آیا این خیزش ها مهارمیشود و دوباره مهره های جدید استعمار و استحمار جانشین مهره های قدیمی تر میشوند؟ و یا قهرمانان انقلاب هم خود فراموش شده بر ضد مردم خودشان دست بکار میشوند؟ و تب جنون و دیکتاتوری آنها را فرا میګیرد؟ اکنون که نوای آزادی و تساوی به مردم درتحت ظلم و فشار خاور میانه هم رسیده است کار به کجا خواهد کشید پسر سرهنګ قذافی میګوید که هواداران پدرش تا آخرین ګلوله های خود در برابر مردم ایستادګی خواهندکرد و این قانون است که پشتوانه آنان است؟ در هر جایی شما مثلا سی سال کار کنید بازنشسته خواهید شد ولی یک سرهنګ که چهل سال است رهبر یک کشور است خیال ندارد که تخت و تاج را ول کند و برود؟ ګویا تمامی مردم هیچکاره اند و اوست که با خدا رابطه دارد؟ بدین ترتیب قانون مثل حربه ای در دست حاکم ها است تا از آن به نفع خود سو استفاده کنند. دزدانی که میلیاردها دلار ثروت مردم را به غارت میبرند در پناه قانون به لهو لعب مشغولند و دیګران را به صبر و قناعت و ګرسنګی هدایت و رهبری میکنند ثروتمندانی که ثروتهای باد آورده خود را از راه نامشروع در پناه مثلا قانون حفظ میکنند و دست دزدی بینوا را که نانی دزدیده است قطع میکنند. مردم را به بهشت و حوریان همیشه دوشیزه و غلمانهای همیشه آلت راست وعده میدهند و خودشان دختران زمینی را درو میکنند؟
خودشان از یک دوشیزه زمینی به دوشیزه دیګری حمله ور میشوند و دیګران را که دستی به سر دوشیزه ای کشیده است سنګ ساران میکنند آیا واقعا این دین فروشان به دین خدا و پیامبر هایش اعتقادی دارند؟ و یا از دین هم چنان ثروت برای خوشی و کیف و لذت بری سو استفاده میکنند؟ اګر آنان واقعا به بهشت پراز حوریان و غلمانها عقیده دارند چرا خودشان را زود تر به بهشت نمی رسانند و چرا تخم دوشیزه ګان و جوانان زمینی را درو میکنند؟ آنان که به ثروت آخرتی اعتقاد دارند چرا دلارهای مردم را غارت و بنام دین و قانون بنامهای خود در بانکهای کافرستانها بقول خودشان میګذارند و فکر میکنند که اربابان آنقدر بی شعورند که این سرمایه دزدی شده را به آنان در صورت منفور شدن در کشورهایشان به آنان باز میګردانند؟ متظاهرین به دین و خدا بایست بدانند که هر کار زشتی که بنام خداو دین انجام میدهند بایست منتظر جزایش باشند و اګر واقعا به آن دنیا اعتقاد ندارند شاید در همین دنیا جزای ظلم فساد و دروغګویی و جنایتهای خود را ببینند؟ آنان بر موج عظیم انسانهای ساده دل سوارند وبا حقه و نیرنګ و بنام قانون و دین مردم را به بیراهه راهنمایی میکنند و بر ثروتهای بیکران دزدی شده خود می افزایند؟ غرب برای داشتن منافع بیشتر همیشه ترجیح داده است که انسانهای دنیای سوم در بی دانشی و خرافات و وهم جهل ګرفتار باشند تا نتوانند از ثروتهای معنوی و مادی خود استفاده کنند.
همیشه از دیکتاتورهای دست آموز خود حمایت کرده اند و روزی که دیکتاتور اضافه حرف زده است بلایی برسرش آورده اند که سایر دیکتاتور ها درسی بګیرند یا هروقت دیکتاتور خواسته که ملی ګرا باشد یا برای مردم هم کار کند فورا اورا کله پا کرده اند. آنان تولید صنعتی دارند وباید اینها را بفروشند آنان اسلحه میسازند اګر جنګ نباشد کی آنها را میخرد هر بمب یک میلیون دلار ارزش دارد اګر صلح و صفا باشد کی بمب میخرد؟ آنان با تکیه با سادګی و بی دانشی اکثر مردم دنیای سوم و با کمک عوامل و دیکتاتورهای ابله و یا مغرور و ظالم بساط خود را در تمامی دنیای سوم ګسترانیده اند آنان براحتی میدانند که مردم خاورمیانه مثل غرب مثلا که انجیل را میخوانند قرآن را نخوانده اند و یا اګر هم خوانده اند آنرا طوطی وار حفظ نموده و از معنای آن برکنارند و مقلد کسانی هستند که ادعای علم فقهی دارند آنان میدانند که در دنیای سوم مردم در اثر نداشتن سواد کافی و یا نداشتن مدرسه های خوب و یا اصلا نبود هیچ نوع مدرسه ای جاهل ولی مغرور هستند آنان که بیسوادند خودشان را علامه دهر و عقل کل میدانند و این است که با این غرورهای ابلهانه کشورهایشان را متلاشی میکنند. کدام آدم عاقلی حاضر است اسلحه به دست بګیرد و برادر خودش را بکشد برای اینکه نوعی دیګر فکر میکند و یا مثل آدمکی افسون شده فرزندان مردم را بخاک خون بکشد؟ یا دادن اسلحه به دست نوجوانان مسخ شده کاری عاقلانه است؟ آنانی که با تکیه بر دین و قانون و فساد و رشوه دادنها سوار خر مرادند و به هیج وجه هم حاضر نیستند که پایین بیآیند و فکر میکنند که خر مراد تنها برای آنان درست شده و خر مراد برای آنان زاییده شد و دیګران هیچ اجازه ای ندارند که به خر مراد نزدیک شوند؟ مردم دنیای سوم با جهل فساد و خرافات شست شوی مغزی هزره ګان و دزدان بین المللی و عوامل آنان و با غارتګری و هدایت ابر قدرتها و عوامل خود فروخته آنان درګیر هستند آنان عملا بایست در چند جبهه بجنګند به امید روزی که مردم دنیای سوم و خاورمیانه هم از دانش و بینش همګانی برخوردار شوند و بازیچه دست ابرقدرتهای حریص و دزد که از حربه دین قانون و رشوه و تفرقه اندازی سو استفاده میکنند راحت وخلاص شوند ابر قدرتها میخواهند که خاورمیانه در بل بشو و تفرقه و آتش جنګ و نفرت بسوزد و نجبه ګان آنجا به دریوزګی به غرب پناه ببرند تا علاوه بر غارت منابع معدنی آنان از منابع انسانی هم بهره وری کنند؟ آنان از سربرآوردن ژاپن های دیګری در آسیا و یا آفریقا وحشت دارند وتمامی تلاش آنان در این است که با زور و ظلم و جنایت به کمک عواملشان جلوی ترقی و پیشرفت فرهنګی صنعتی و علمی و اجتماعی مردم را بګیرند؟ و به جنګ زرګرهایشان ادامه بدهند. حتما جنګ ایران و عراق را بخاطر دارید آنان بهر دو سر قضیه آنقدر اسلحه دادند که هیچکدامشان پیروز نشوند؟
با طالبان را با بهترین اسلحه ها مجهز کردند تا جوانان پرشوری را که برای عشق وطن میخواستند کشورشان را نجات بدهند قتل عام کنند بیشتر هموطنان ما میګویند که مردمی که درآن زمان حکومت میکردند و طالبان را برعلیه آنها مجهز میکردند هیچکدام دزد و فاسد نبوده اند و تنها میخواستند که کشورشان در رده کشورهای پیشرفته آن روز در آید طالبان با جنګ و برادر کشی در نهایت بی خردی برادران خود را میکشتند و بعد از سقوط آنان خود نیز دردسری شاید برای اربابان شده اند؟ و شاید هم اینهم یک نوع جنګ دیګر زرګری است که میخواهند تنور جنګ ونفرت و کشت کشتار و تفرقه را ګرم نګه دارند تا بازار مواد منفجره و مخدرشان ګرم وپر مشتری باقی بماند؟ به امید روزی که رهبران دنیای سوم هم از ابلهی دست بردارند و دلسوز مردم خود بشوند نه اینکه به کشتار آنان بپردازند؟ همان اسلامی که میګوید طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب و یا فرض است همان اسلامی که میګوید به طلب علم به پیش بروید حتی اګر در کشور چین تدریس میشود همان اسلامی که عطار مولوی حافظ سعدی منوچهری ناصر خسرو و ابن سینا و بیرونی را به دنیا ارمغان داد همان اسلامی را که برادری و برابری را میخواست بیاورد همان اسلامی که سالها پاسدار علم و دانش بود و قرنها از علم و دانش و هنر و ادبیات نګه داری میکرد اسلام از زهد فروشان و دغلکاران و حیله ګران و دزدان و مفسدان اګر عاری باشد و به خدمت خلق کمر بندد که ګفته اند عبادت بجز خدمت خلق نیست به عمامه سجاده دلق نیست یا می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن توکز محنت دیګران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار.
روزی ملانصرالدین ادعای كرامت كرد.
گفتند “دلیلت چیست؟”
گفت: “میتوانم بگویم الساعه در ضمیر شما چه میگذرد؟”
گفتند: “اگر راست میگویی بگو.”
گفت: New Roman”>”همهی شما در این فكر هستید كه آیا من میتوانم ادعایم را ثابت كنم یا نه!”
و چه بسیارند انسانهای صاحب کرامتی چون ملا که ما هر روز زندگیمان را به دستشان می سپریم
شش ساله بودم
که عاشق زنی شدم
که بیست و سه سال از من بزرگ تر بود
همگان اورا
مادرم می انگاشتند
پنجاه و سه ساله بودم
که عاشق زنی شدم
که بیست وسه سال از من کوچک تر بود
همگان مرا پدرش می پنداشتند
من در بند دل بودم
و دیگران
اسیر خیالات باطل
چوکاش لوبین- ترجمه حسین منصوری