……….ازخواب برمیخیزم
به بامداد سلامی میکنم
چون همیشه
و دست و رویی میشویم
میافشانم
بنزین را بر سر تا پای خویش
خود را همچون زنان ایلامی
به شعلههای آتش میسپارم
چون همیشه
شعله کشان گرد دنیا میچرخم
زبانههای من به زبانههای خورشید
سر میساید
به گرد زمین میچرخم
تا آنسوی کره خاکی را که تاریک است
بیفروزم
تا انسوی کره خاکی را که تاریک است
به گرد زمین میچرخم
سر میساید
زبانههای من به زبانههای خورشید
شعله کشان گرد دنیا میچرخم
چون همیشه
به شعلههای آتش میسپارم
خود را همچون زنان ایلامی
بنزین را بر سر تا پای خویش
میافشانم
و دست و رویی میشویم
چون همیشه
به بامداد سلامی میکنم
از خواب برمیخیزم ……….
اسفند ۸۹