نزدیکای سال بعد

درد یه عمر زندگی‌، تو مغزم زوزه می‌کشید، اینجوری: اوووووو…. ولی‌این درد رو دوست داشتم، هرچی‌ نکنی‌ زندگیم بود. زیر پتو بودم. تاریک تاریک. چشمام رو هی میمالوندم. تصاویر عجیب غریب، مربع‌های گِرد نئونی. نئونی- تو همونی ؟همونی؟ درد یه عمر زندگی‌ مثل مربع‌های گِرد نئونی میدرخشیدن. داشتم فکر می‌کردم چی‌ شد؟ چی‌ شد که فراموش کردم؟ چی‌ شد که فراموش کردم که یه سیب بچینم از درخت باغ پراشتباهِ گناهِ نگاهِ سیاهِ …. و بقیه قافیه‌هایی‌ که به آه ختم میشن. اصلاهر چی‌ با تو سر و کار داره به آه ختم می‌شه. ولی‌ خسته شدم از شعر، میدونی‌؟

درد‌های من اونقد جلز ولز هستن که دیگه از دست شعر هم کاری بر نمیاد. خدای شعر یه روز اومد تو خوابم و من رو جواب کرد. گفت:

” وقت من رو با این چرندیات نگیر…دیگه شعر نگو” ..بعدگفت: “من خدای شعرم، نه‌ خدای جلز ولز، می‌فهمی ؟ این رو گفت و رفت..

از اون به بعد دیگه به خدا اعتقادی نداشتم..زبونم لال..زبونم لال شده بود و دیگه شعری نمیگفتم..اون هم به من امیدی نداشت. من رو جواب کرد، همونجور که دکترا وقتی‌ د سرطان گرفت جوابش کردن.

خلاصه این جوری بود که به اینجا رسیدم و اصلا همونجور که نمیدونستم چه جوری راه افتادم، همونجوری رسیدم آخر خط….

و فقط تو رو دارم و این زیر پتو رو، و چشمای خیسم رو، و درد یه عمرزندگی‌ که تو مغزم زوزه میکشه و من دوستش دارم.. و قایق کاغذی که بچگی هام خیلی‌ درست می‌کردم ولی‌ حالا بلد نیستم و یادم رفته..دارم جز جیگر میزنم که یادم بیاد و نمیتونم. توی تاریکی ذهنم رو تا میزنم…لا میزنم.. ولی‌ شکل قایق کاغذی نمیشه…….بعد خسته میشم و ذهنم رومچاله می‌کنم میندازم دور. پشت سرش همش مربع‌ های گرد نئون و این فکر که چی‌ شد که….

و داشتم فکر می‌کردم چطور شد از سیب درخت باغ پراشتباهِ گناهِ نگاهِ..

آدمای دور و برم، ذهنم رو مشوّش می‌کنن، چون کلیشه رو دوس دارن، دوست دارن از گٔل و بهار و چهچه بلبل حرف بزنم. ولی‌ این تویی‌، تنها تویی‌ که آنستلی بهش می‌شه گفت که “به مقدار معتنابه گور پدر بهار…‌گور پدر نوروز” وبعد تنها تویی‌ که بهش می‌شه به مقدار معتنابه لبخند “چه گوارایی” زد. فقط تویی که می‌فهمی با طناب پوسیده کلیشه آدم حتا نمی‌تونه خودش رو دار بزنه.خلاصه کلام اینکه حرفایی دارم که برای گفتن نیستن. این حرفا فقط برای این هستن که گفته نشن. یا اگه میشن فقط به تو گفته بشن. می‌فهمی؟

دستم رو بگیر، تا بفهمم هنوز این ریشه به اندازه خود تیشه قدرت داره..دستم روبگیر تا دیگه یادم بیفته که یادم نره از درخت سیب باغ پراشتباه نگاهِ….

آه!

نزدیکای سال بعد

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!