بیچاره مردم ما خاورمیانه که قربانی تمامیت خواهی شده اند

بیچاره مردم ما خاورمیانه   که قربانی تمامیت خواهی  فساد و دیوانه ګان غارتګران شده اند  یک موقعی میرسد که واقعا آدم نمی داند و نمی تواند به چه کسی بایست پناه برد  که متاسفانه اکنون مردم کشورهای ما دچار این مشګل شده اند  طالبان که معرف حضورتان هست یک مشت ابله دیکتاتور و شست شوی مغزی شده بی سواد و بی شعور برای خرابی و کشتار مردم بیګناه ما به میدان آمده بودند آنان اول بر علیه جوانان ما که مثلا افکار کمونیستی دارا بودندوارد عمل ګردیند ولی آن جوانان واقعا دلسوز مردم بودند ودر پی جمع مال دزدی وثروت نبودند و میخواستند که مردم کشور ما ترقی کنند ولی طالبان با کمک غرب مسلح شدند و با آنان جیګیدند و خودشان به مقام پادشاهی رسیدند ولی آنان با افکار عقب افتاده شان این بار برای اینکه کاملا به مردم و ذهن آنان مسلط شوند به جنګ با مردم رفتند و مثلا با از بین بردن آثار تاریخی ګرانبها شروع به تخریب کشور کردند و با زنان رفتار ناشایستی داشتند و آنان را ازتحصیل منع فرمودند  .

 در حالیکه میدانیم که در اسلام ترقی معنوی زن و مرد واجب است  که آیه عربی آن اطلب علم فرضیته علی کل مسلم و مسلمه  و یا اطلب العلم ولو به سین  که طلب علم بر هر زن مرد مسلمان فریضه است و یا در طلب علم بکوشید ولو اینکه در کشور چین تعلیم داده شود  سوال این است که آیا این طالبان ها قرآن را خوانده بودند؟  یا اینکه تنها به کشتار و قتل غارت و خرابی و از بین بردن تمدن شرق دلخوش بودند؟ درحالیکه همه میدانیم که در ابتدای اسلام تمدن عظیمی وجود داشت که بنام تمدن اسلامی مورد قبول مردم غرب هم هست  که از ترجمه آثار بزرګان علم  ریاضی و اختر شناسی و صنعت و پزشکی و غیره از آن یاد کرده اند حالا چه شده بود که طالبان ناګهان برضد علم دانش و تعلیم و تربیت مردم بخصوص زنان کمر بسته بود؟ و بازور قتل غارت فساد میخواست که مردم برده و ترسان آنان باشند  و خودشان حق انتخاب نداشته باشند؟  اکنون هم که هرروز شاهد فساد حکومتی هستیم که فلان وزیر بازداشت شد که آقا دزد از آب درآمده بود  خوب مردم ما بایست که به کی اعتماد کنند  از یک طرف هم که هرکسی ساز خودش را میزند  همه آقایان فیلسوف یا شتر سوف شده اند و همه مردم را برعلیه هم تحریک میکنند  و هرکسی میخواهد تا آنجا که میتواند بدزدد و مردم را هوادار خود کند.

  و با علم کردن تفرقه و فساد  ودزدی کشورهایمان را نابود نمایند  مثلا دیوانه ای بنام سرهنګ قذافی پیدا میشود که حاضر است تمامی مردم را بکشد و کشوررا ویرانه کند تنها برای اینکه میخواهد مدتی بیشتر به سلطتنت یا رهبری مثلا اسلامی خود ادامه دهد و مردم را خس خاشاک و هیچ یا هچ و پوچ می شمارد و ارزشی حتی برای مردم خودش هم قایل نیست چه برسد به دیګران  دزدان و آدمهای بسیار طماع و تمامیت خواه فاسد به که جان مردم بیچاره ما افتاده اند و با در دست ګرفتن درآمد نفت اسلحه میخرند و با آن مردم یا مالکان حقیقی ثروت های ملی کشور را میکشند و بر سرشان هواپیما های جنګی و بمب فرو میریزند تا جاییکه مردم به ناچار به همان غرب که اینان به عنوان امپریالیست  و انقلاب با آن ظاهرا سرشاخ شده بودند باز پناه می برند و از آنان میخواهند که آنان را در برابر دیوانه قدرت جنون شهوت و تمامیت خواه محافظت بفرمایند؟   مردم ما بایست در چندین جبهه بجنګند  در جبهه بیسوادی تعصب جهالت   تمامیت خواهی دیکتاتورها  فساد تفرقه افکنی ها و دسیسه های دزدان و غارتګران داخلی و خارجی  رشوه خواری و بی انصافی ها؟  متاسفانه این ساختار از بالا به پایین همچنان ادامه دارد و تا لایه های زیرین اجتماعی هم نفوذ کرده است  شوخی های مذهبی و ملی و زبانی و جوکهای سیاسی تفرفه برانګیز و نفرت افزا  نیز به کمک کسانی میآید که مردم را در بیهودګی و فقر علمی و صنعتی میخواهند نګه دارند  البته در این رابطه تنها قدرتهای تمامیت خواه واستعمار شرق و غرب مقصر نیستند و شاید بیشترین تقصیر از خود ماباشد که بی نهایت بی انصاف و منفعت طلب شده ایم و تنها به نجات خودمان دلخوش کرده ایم  و بی تفاوت وظالم در باره دیګران شده ایم و تنها میخواهیم از مشګلات خودمان خلاص شویم ولواینکه به ضرر ملتی باشد. 

 در مقیاس کوچکتر هم پسری که عرضه فعالیت سیاسی واقتصادی ندارد و نمی خواهد و یا نمی تواند روی پای خودش بایستد بر سر پدرش نعره میکشد که اګر توهم مثل دیګران با عرضه بودی و ثروت اندوخته بودی اکنون من راحت تر بودم  و دیګرانی که برای ګرفتن حق شان جلوی ګلوله میروند و کشته میشوند  امپریالیست های قلابی و طماع همراه با شریک هایشان  کمونیست های قلابی و مذهبیون جانماز آبکش همه مثل دوآلپا و اختاپوس برای جمع ثروتهای نجومی و قدرت به جان مردم ما افتاده اند و نیز ملیت چی های ابله با شعار تجزیه و از هم پاشیدن کشور به  میدان آمده اند که ترک فارس  عرب عجم و لر رشتی  مسلمان و بهایی و شیعه سنی و… به فکر ګروه بندی و پرکردن جیب هایشان هستند  و میخواهند از این طریق لابد پست های سفارت و وزارت و رهبر و شاهی برای خودشان بتراشند  و مردم را بیشتر غارت نمایند و نیز دست قدرتهای بزرګ باز تر باشد  نمونه این را در مقیاس کوچکتر به عنوان مثال برایتان می نویسم  ساسان به عنوان بهایی از کار اخراج شد  در قدرم اول دوست صمیمی مسلمانش به عنوان همدردی و کمک جلو آمد و بعد از اینکه پس اندازهای ساسان را به بهانه های مختلف مثل ایجاد کارخانه و کار و یا خرید زمین و آپارتمان سازی از او ګرفت در هنګامیکه فهمید ساسان دستش را خوانده است و دیګر آن اعتماد و اطمینان سابق را به او ندارد  ګفت برو طلب خود را از طریق قانونی وصول کن  .

 ساسان مدتها در دادګستری بیهوده و بی انصاف و کلانتریهای و مامورین ګرسنه دست بدهان آن و آقایان قضات و بازپرسان بی تفاوت و .. دوید تا توانست مثلا ارزش اولیه واسمی سرمایه غارت شده خود را از دوست مسلمان پس بګیرد ولی خود شما حساب بفرمایید پس از هفت سال دوندګی در داد باد ګستری و پاره کرده هفت سال ګفش کلاه و وقت ګرفتن اصل مبلغ بدون در نظر ګرفتن ضرر و زیان حاصل از تورم عملا دوست شیاد ساسان برنده بود  وی علاوه بر غارت ساسان برای از بین بردن او بوی تهمت صیهونیست جاسوس و اینکه میخواسته اورا بهایی هم کند زده بود و بدین وسیله امکان تحرک را از ساسان ګرفته بود و بدین ترتیب ساسان که اخراجی دستګاه دولت بود این بار از ارګانهای خصوصی هم اخراج شد .   ساسان این بار به فامیل بهایی اعتماد کرد و آنان که این بار به عنوان مثلا دلسوزی و کمک پیش آمده بودند توانستند که اعتماد و اطمینان ساسان را جلب کنند ولی در آخر آنان هم توزرد در آمدند و همان کاری را کردند که دوست نااهل ساسان با او کرده بود  غارت اموال و لجن مالی بعدی تا خود را خوب و ساسان را بد جلوه بدهند  مردم هم که اکثرا یا بی تفاوت و یا دهن بین هستند و همه از ساسان کناره ګرفتند   ساسان به فامیل بهایی خود در آمریکا اعتماد کرد زیرا آنان بانوشتن نامه اورا تشویق میکردند که به سرزمین امکانات برود و ازکشور بیرون بیآید  ولی آنان هم بعد از اینکه آنچه ساسان داشت از وی ګرفتند ګفتند که اګر بخانه آنان بیاید پلیس خبر میکنند  . آمریکا هم که سرزمین آزادی دزدان قانونی و شیادان و ستمګران است  اګر در کشورهای ما میتوانی حتی به رییس دادګاه و قاضی نامه بنویسی و مثلا دادخواهی کنی اینجا در سرراه یک وکیل قرار دارد که در ابتدا پولی سنګین از جلو میخواهد و غارتګر در اینجا در پناه قانون است   اګر در لیبی قذافی با زور مردم را میکشد و یا ثروتهای ملی شان را غارت میکنند.

 در اینجا هم دولتهای محلی با اشتباه و بی محلی و پناه ګرفتن در پس قانون همراه با وکلای خبره و ګرانقیمت و شرکتهای بیمه  و سایر شیادان که مثل مور ملخ هستند مردم را غارت میکنند و شاید در تمامی دنیا این مردم خوب و اصیل و طبقه متوسط هستند که پیکانها به طرفشان نشانه رفته است   و از همانطوریکه می بینید از بی تفاوتی عمومی و جهالت و بی انصافی سو استفاده میشود و ګروهی دیوانه قدرت و ثروت و شهوت مردم را آش لاش میکنند  و مشګل را بطور پیچیده ګی میدهند که غارت شده ګان هیچ راه دادرسی نداشته باشند  از یک طرف ستم و ظلم دولتها و قوی پنچه ګان و از طرف دیګر  بی تفاوتی و دزدیهای دیګران مردم را سردرګم و آواره کرده است  تعصب و جهالت هم که تبدیل به حربه ای شده است که در نهایت به نفع غارتګران ارباب تمام میشود.

  دزدانی که میلیاردها ثروت های ملی کشورهای مارا غارت کرده اندآنها را در حسابهای بانکی شان ذخیره فرموده اند  در نهایت حسابهایشان مسدود و مبلغ های نجومی توسط غرب و یا شرق غارت دوباره میشود .  خوب این است برنامه ای برای مردم کشورهای ما که  آواره و بیچاره شده اند چه در کشورهایمان و چه در خارج از آڼ. البته حساب آن تعداد کم با هوش های و تحصکرده های پر معلومات جدا است  آنان با تکیه با معلومات خود و دانش خود و هوش سرشار خود براحتی در هر جامعه ای برپا هستند  یا آن عده که توانسته اند ثروتی با خود بیاورند  ولی سرخری هم نداشته اند  و یا ظاهرا ثروت هایشان مشروع و قانونی بوده است   ولی ایکاش این بشر خیره سر آدم میشد و این دو روزه زندګی را به خودش و دیګران تلخ نمیکرد  عاقبت صدامها را بیاد میآورد که آنهمه شوکت غرور و لذت و ثروت را براحتی از دست دادند و مثل یک سګ کشته شدند  و یا اعدام ګردیدند ایکاش که این غارتګران  مذهبیون جا نماز آبکش و قلابی همراه با سایرین که با وصل کردن خود به یک مکتب اجتماعی میخواهند ثروت شهرت و قدرت تحصیل کنند می فهمیدند که دنیا نه ارزد که پریشان کنی دلی؟  توکز محنت دیګران بی غمی    نشاید که نامت نهند آدمی  و عوض دست ګیر دادن به فرع که همانا مکتبها و…  به دوستی عشق و انسانیت چنګ میزدند  نه به تفرقه  منم منم کردن و اینکه من درست میګویم و دیګران در اشتباهند 

تقدیم به تو


رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز

چیزهای کوچک، مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه ی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشتهاش به دست هایت یک فشار کوچک می دهد… چیزی شبیه یک بوسه مثلا.

راننده تاکسی ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی داشته باشی دخترم.

آدم هایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی، دستپاچه رو برنمی گردانند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند. 

آدم هایی که حواسشان به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشان جا می دهند، گاهی بغلشان می کنند.

آن هایی که هر دستی جلویشان دراز شد به تراکت دادن، دست را رد نمی کنند. هر چه باشد با لبخند می گیرند و یادشان نمی رود همیشه چند متر جلوتر سطلی هست، سطل هم نبود کاغذ را می شود تا کرد و گذاشت توی کیف.

دوست هایی که بدون مناسبت کادو می خرند، مثلا می گویند این شال پشت ویترین انگار مال تو بود. یا گاهی دفتریادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی.

آدم هایی که از سر چهارراه نرگس نوبرانه می خرند و با گل می روند خانه.

آدم های اس ام اس های آخر شب، که یادشان نمی رود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند، آدم های اس ام اس های پرمهر بی بهانه، حتی اگر با آن ها بدخلقی و بی حوصلگی کرده باشی.

آدم هایی که هر چند وقت یک بار ای میل پرمحبتی می زنند که مثلا تو را می خوانم و بعد هر یادداشت غمگین خط هایی می نویسند که یعنی هستند کسانی که غم هیچ کس را تاب نمی آوردند.

آدم هایی که حواسشان به گربه ها هست، به پرنده ها هست.

آدم هایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را به لبخند تعارف می کنند که غریبگی نکنی.

آدم هایی که خنده را از دنیا دریغ نمی کنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس می زنند و روی جدول لی لی می کنند.

همین آدم ها، چیزهای کوچکی هستند که دنیا را جای بهتری می کنند برای زندگی کردن…

دوستت دارم .. دوستم باش

 

چگونه یک زن رو خوشحال کنیم ؟!

براي خوشحال کردن يک زن… 
يک مرد فقط نياز دارد که اين موارد باشد 

1. يک دوست 

2. يک همدم 

3. يک عاشق 

4. يک برادر 

5. يک پدر 

6. يک استاد 

7. يک سرآشپز 

8. يک الکتريسين 

9. يک نجار 

10. يک لوله کش 

11. يک مکانيک 

13. يک متخصص چيدمان داخلي منزل 

15. يک متخصص مد 

16. يک روانشناس 

17. يک دافع آفات 

18. يک روانپزشک 

19. يک شفا دهنده 

20. يک شنونده خوب 

21.. يک سازمان دهنده 

22. يک پدر خوب 

23. خيلي تميز 

24. دلسوز 

25. ورزشکار 

26. گرم 

27. مواظب 

28. شجاع 

29. باهوش 

30. بانمک 

31. خلاق 

32. مهربان 

33. قوي 

34. فهميده 

35. بردبار 

36. محتاط 

37. بلند همت 

38. با استعداد 

39. پر جرأت 

40. مصمم 

41. صادق 

42. قابل اعتماد 

43. پر حرارت 

بدون فراموش کردن 

44. تعريف کردن مرتب از او 

45. عشق ورزيدن به خريد 

46. درستکار بودن 

47. بسيار پولدار بودن 

48. تنش ايجاد نکردن براي او 

49. نگاه نکردن به بقيه دختران 

و در همان حال، شما بايد 

50. توجه زيادي به او بکنيد، و انتظار کمتري براي خود داشته باشيد 

51. زمان زيادي به او بدهيد، مخصوصاً زمان براي خودش 

52. اجازه رفتن به مکانهاي زيادي را به او بدهيد، هيچگاه نگران نباشيد او کجا مي رود

بسيار مهم است 

53. هيچگاه فراموش نکنيد 

سالروز تولد
سالروز ازدواج
قرارهايي که او مي گذارد 

چگونه يک مرد را خوشحال کنيم 

1. تنهاش بذاريد!!!

خودش بلده چیکار کنه 🙂

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!