رسوا

خاک سر کویت را مستانه بسر ریزم
رازی که خدا داند از بنده چه پرهیزم؟

از پرده برون افتد این راز نهان آخر
از سایه خود تا کی وحشت زده بگریزم؟

آبستن پنهانی روزی به فغان زاید
این در ثمین باید در گوش دل آویزم

کز عشق حذر کردن عمر است هدر کردن
ماییم و خطر کردن بر خیز که برخیزم

بر خیز که در عالم صد فتنه بپا خیزد
بنشین که بهار آید در موسم پاییزم

بر خیز کز آن قامت تصویر قیامت را
بر گیرم و در وصف اش صد شعر تر انگیزم

بنشین که چو پروانه بر گرد سرت گردم
بر خیز که بر پایت جان بازم و سر ریزم

یک بار [ بلی ] گفتن، صد بار [ بلا ] دیدن
این است مرا میدان بر خیز که بر خیزم

رسوای زمان دیدی کز زخم زبان ترسد؟
من زخم تو را دارم از دست که بگریزم؟

گر شرط قبول آید یکبار بلی گفتن …
بر خیزم از این دنیا بر گردنت آویزم

این شعر روان “شاهد” ارزانی طبع تو
بر خاک رهت خواهم از خامه گهر ریزم

محمود سراجی م.س شاهد

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!