واقعه ی تاریخی تجاوز جنسی به سفیر انگلیس در ایران

حدود یکسال پیش مطلبی تحت عنوان «تجاوز به سفیر انگلیس» در دانشنامه ی ویکی پدیا بصورت آ نلاین منتشر شد که توجه بسیاری از افراد را به خود معطوف داشت. مطلب «تجاوز به سفیر انگلیس» برای عده ای از ایرانیان یک سند افتخار آمیز و بمنزله ی فتح قلعه ی خیبر بود و برای عده ای دیگر یک عمل زشت و شنیع و حکم اهانت به جمیع امپراطوری بریتانیای کبیر و دولت فخیمه ی انگلیس را داشت و ناگهان در ژانویه ی امسال ، آن سند افتخار  یا حکم اهانت بکلی از میان صفحات ویکی پدیا حذف و باصطلاح محو و نابود شد

 اما در بایگانی همان ویکی پدیا ، هنوز می توان صفحه ای را یافت که دفاعیه ی نویسنده ی آن مطلب را منعکس می کند که هم جالب و خواندنی است و هم نکاتی از واقعه ی تاریخی تجاوز جنسی به سفیر انگلیس را در ایران و در عصر سلاطین زندیه یادآور می شود. قبل از آنکه این مطالب هم حذف و سانسور شود، لازم دیدیم بخشی از آن دفاعیه را برای ثبت در آ نلاین در این وبلاگ نقل نماییم:
 

دفاعیه ی نویسنده ی مطلب «تجاوز به سفیر انگلیس»:
«امروز که بعد از سه چهار روز غیبت از ویکی برای نوشتن مقالاتی جدید به اینجا آمدم، با صحنه عجیبی مواجه شدم و آن صحنه اجتماع کاربران محترم برای زدن انواع برچسب به این مقاله (تجاوز به سفیر انگلیس) و نهایتاً اجماع اولیه برای حذف آن بود!؟… من در عرض حدود ٨ ماه عضویت در ویکی فارسی و پس از هزاران ویراستاری و نوشتن صدها مقاله در اینجا، اولین باری است که می بینم نسبت به یک مقالۀ من تا این حد توجه نشان داده می شود و به نظرم همین توجه ویژه، با عنایت به توضیحاتی که هم اکنون ارائه خواهم کرد، بهترین نشانه و دلیل بر این است که چنین مقاله ای باید برای همیشه باقی بماند و با منابع بیشتر تکمیل شود تا بودنش برای برخی زمینۀ توجه و تفکر و برای برخی دیگر زمینۀ مباحثه و تحقیق را فراهم آورد.

اما مقدمتاً عرض کنم که تاریخ واقعی و درست و صحیح، که امیدوارم روزی در همه جا و از جمله در ویکی پدیا بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، هم مشتمل بر لحظات زیبا و افتخارآمیزی است که نظایر آن را در تاریخنویسی باشکوه عصر هخامنشی بارها دیده ایم و میبینیم، و هم به خصوص حاوی لحظات نارحت کننده و شرم آوری مثل همین واقعه تجاوز به سفیر انگلیس است، که بازگویی آن می تواند مقدمه ای برای تدبر و تعمق پیرامون چرایی و علل وقوع این واقعۀ تلخ و وقایع مشابه آن باشد. متاسفانه بسیاری از ما عادت کرده ایم که به جای تعمق در تاریخمان و پی جویی علل اتفاقات شرم آور آن، به پاک کردن صورت مسئله بپردازیم و این اتفاقات را یکسره از هرآنچه که دستمان می رسد و در توانمان هست، حذف کنیم و به این ترتیب خاطر خویش را آسوده نمائیم!!

من البته تابع نظر جمعم (یعنی چاره ای هم جز این ندارم) و حرفی ندارم که در نهایت این صفحه (به خاطر آبروداری در برابر ویکی های دیگر هم که هست!)، از ویکی فارسی حذف شود!… فقط میخواهم یادآوری کنم که نظیر این اتفاق یعنی یورش به منافع اتباع و سفرای بی پناه بیگانه در کشور ما (که تجاوز جنسی به آنها تنها نمونه ای از آن است)، آن قدر در تاریخ ما مکرر و مکرر تکرار شده است که می توان پیرامون آن کتابهایی قطور نوشت. بعنوان نمونه آمدیم و مطابق میل دوستانی که رأی به حذف این صفحه داده اند، این واقعۀ مربوط به عصر زندیه را از ویکیپدیای فارسی حذف کردیم، آن وقت با موضوع تجاوز به سفیر هندوستان و بخصوص تجاوز به سفیر عثمانی در تاریخ کشورمان و در عصر صفویه (که گویا در سوابق وزارت امورخارجه اسنادی هم دارد)، چه خواهیم کرد؟!…. اصلا فرض را بر این میگذاریم که مسایل جنسی و شهوانی جزو تابوهای تاریخ هستند و مطابق میل برخی حضرات حق نداریم در شرح مسایل تاریخمان، از این قبیل موضوعات (که البته به زعم من قضایای مربوط بدانها، اگر مهمترین محور شکل دهندۀ تاریخ ما نباشند، لااقل یکی از مهمترین محورهای آنند)، هیچ سخنی بگوییم!… با این فرض البته تجاوزهای جنسی به اعضای سفارتخانه های بیگانه به فراموشی سپرده خواهد شد، اما به نظر شما، با بقیه تجاوزهای غیر جنسی هموطنانمان به منافع بیگانگان بی پناه که دقیق و مستند در تاریخمان نقل شده است، چه خواهیم کرد؟!!… مثلا آیا می توانیم در همان عصر قاجار و در دورۀ فتحعلیشاه قاجار، ماجرای قتل وزیر مختار روس، گریبایدوف را که بوسیلۀ چاقوها و قمه های اراذل و اوباش تهران، به اصطلاح قیمه قیمه شد، را هم از تاریخمان حذف نمائیم؟!…. . یا باز در همان دورۀ قاجاریه، موضوع قتل ماژور ایمبری از اتباع و وابستگان آمریکایی مهمان در ایران ما، که فقط به خاطر گرفتن چند عکس از سقاخانه آقا هادی و با تهمت بابی بودن، به طرز فجیع و حیوانی توسط هموطنان عزیزمان به قتل رسید، را چه خواهیم کرد؟!….. یا اصلا در همین دوران معاصر خودمان، ماجرای به اصطلاح «تسخیر لانۀ جاسوسی» را که متاسفانه هنوز عده ای با افتخار از آن یاد می کنند را، چگونه توجیه خواهیم نمود؟!… آیا اصلاً همین واقعۀ تسخیر سفارت آمریکا که بسیاری از خود ما آن را با چشمهای خودمان در دوران خودمان دیده ایم، شباهت تام و تمامی با ماجرای تجاوز به سفیر انگلیس در عهد زندیه ندارد؟!…، آخر کدام عقل سلیمی قبول می کند که گروگان گرفتن عده ای دیپلمات بی پناه آمریکایی که به نوعی در کشور ما مهمان محسوب می شدند، کار خوب و شجاعانه ای باشد و بشود اسم آن را تسخیر گذاشت؟!!…..اگر خیلی مرد و شجاعیم، یک وجب از خاک واقعی آمریکا در کشور خودشان را تصرف کنیم تا ببینیم که ارتش تا دندان مسلح آمریکا چطور پاسخمان را خواهد داد!…. تسخیر ساختمانی که مواظبت از آن بر اساس عقل و منطق و تمام معاهدات بین المللی بر عهدۀ خود ماست، مگر هنر است؟!…. لااله الاالله…بگذریم!…. فقط می خواستم بگویم موضوع تجاوز به سفیر انگلیس، تنها یک نمونه از تعرضات ناروای ما ایرانی ها به اتباع بیگانه و نمونه ای کوچک از نامردی ها و مهمان کشی های عده ای از ماست!، و چنین نیست که بسیار دور از عقل و واقعیت بنظر بیاید و منطقی نباشد!!….

اما در ارتباط با بحث تجاوز جنسی که ظاهراً برخی از پرداختن بدان و حتی اشاره بدان ناراحت هستند…. باید بگویم یک آشنایی خیلی اجمالی با تاریخ ایران و تاریخ اجتماعی ایران به ما ثابت می کند که برخی از هموطنان ما، با کمال تاسف از اقدام به چنین عمل زشتی، نه فقط احساس خجالت و شرمساری نمی کرده اند و نمی کنند، بلکه اقدام به این عمل را برای خود افتخار هم می دانند!؟… بخصوص اگر در ارتباط با یک خارجی و به قول معروف بر روی یک آدم فرنگی انجام بگیرد، که در این صورت دیگر انگار فتح انگلستان و کل ممالک محروسۀ بریتانیای کبیر کرده اند!؟… (در این ارتباط می توان به نمونه های بسیار متعددی که زنده یاد مرتضی راوندی در جلد هفتم تاریخ اجتماعی ایران بازگو کرده است و همه هم مستندند، رجوع نمود)…. براین اساس به نظرم باز هم در این مورد رستم التواریخ عین واقعیت را بیان کرده است و نباید آن را نادیده گرفت و غیرواقعی یا طنز به حسابش آورد» ….

نکات دیگری از واقعه ی تاریخی تجاوز جنسی به سفیر انگلیس را در ایران:
«…و در همین زمان تعدادی لر به خانه میرزا مصطفا که محل نشیمن بالیوز انگلیز (همان سفیر انگلیس) بوده، یورش می‌برند و…».

«آن گاه چون متوجه سفیدپوستی و زیبایی و ظرافت جناب سفیر می‌شوند، تصمیم به تجاوز دست جمعی به سفیر می‌گیرند و سپس آنچه نباید بشود، اتفاق می‌افتد!».

«از روی خواهش همدیگر را بدقت تماشا می‌نمودند و می‌لغزیدند، از بالا تا زیر چون بهم می‌رسیدند الف راست به خانهٔ کاف فرومی‌رفت.» !!!

منبع:
http://fa.wikipedia.org/

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!