گروههای سیاسی و مخالفان رژیم پهلوی با اتحاد و قبول رهبری خمینی توانستند به سرعت آن رژیم را براندازند. اما طبقهٔ روحانیتی که بر این موج سوار شده بود پس از پیروزی راهی در مقابل اتحاد و همکاری در پیش گرفت.
روحانیت به دلیل آشنایی با فرهنگ سیاسی ایرانیان (تصور مصالحه به عنوان سازشکاری، انحصارطلبی، خود-حقپنداری، و توهم در اختیار داشتن افکار عمومی) و نیز وقوف به فقدان پایگاه اجتماعی درازمدت در میان طبقهٔ متوسط شهری از آغاز به یارگیری در میان گروههای سیاسی بلندپرواز برای حذف رقیب امروز خود پرداخت. داستان حذف و سرکوب در جمهوری اسلامی همانا داستان اتحادها و انشقاقهای مقطعی برای حذف یکبهیک رقبا بوده است.