حرف ترا قبول کنم یا دم خروس را حتما شما هم این مثل را شنیده اید که مردی خروسی دزدیده بود و در لای عبای خود خروس را بسته بود بطوریکه دمش با رنگارنگی به بیرون خیره شده بود. مردم اورا گرفتند و به عنوان اینکه او دزد خروس است میخواستند اورا تنبیه کنند ولی او میگفت که ای مردم بخدا و رسولهای او سوگند که من خروس را ندزدیده و خفه نکرده ام در حالیکه دم خروس با رنگهای زیبایش از جیب عبای او بیرون زده شده بود. مردم گفتند که ای آقا ما حرف ترا قبول کنیم یا دم خروس را که شاهد زنده ای از دزدیدن و خفه کردن خروس بینوای آواز خوان ده ماست؟ حالا بعضی از مسلمانان و بن لادن ادعا داشتند که آنان برای عظمت اسلام قیام کرده بودند آنان میخواستند دست ابرقدرتها و استعمار گران را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند و مردم را به راه اسلام هدایت کنند؟ لابد نظیر کاری که آقای سرهنگ
قذافی کرده و میکند . آنان بنام قهرمانان ملی جلو میآیند و با مثلا استعمار و استحمار بین المللی میجنگند ولی بعد لابد با آنان روی هم میریزند و مردم را غارت میکنند که مردم بگویند صد رحمت به کفن دزد قبلی؟ مردم مجبور میشوند که برای رهایی از دیوانه گان قدرت به همان استعمار گذشته پناه ببرند؟ آقای بن لادنی چه عظمتی برای اسلام و مسلمین به هدیه آورد جز خشم ونفرت بیشتر و ناراحتی و عذاب وخجالت بیشتر برای مردمی که مسلمان هستند؟ چند بیمارستان درمانگاه و یا دانشگاه و یا کارگاه برای جوانان اسلام ساخت؟ کدام بچه گرسنه فلسطینی را سیر کرد و برایش مدرسه ساخت؟ اگر او مثلا با دزدان بیت مال مسلمانان مثل شیوخ دزد و غارتگر عرب و یا همتایان دیگر او بد بود چرا به آنان حمله نمیکرد و مردم بیگناه کشورهای دیگر را سلاخی میکرد؟ خودش چندین زن داشت و چرا برای دیگر جوانانی که به کارهای انتحاری میرفتند زندگی و زن نمیگرفت؟ شاید تمامی رهبران دنیا از کمونیست های اسمی گرفته تا کاپیتالیست ها قلابی و مذهبیون شیاد که همه در راس هرم قرار دارند باهم برای دزدی و غارت مومنان خود به نوعی توافق رسیده اند که همه مردم را تشویق به شهید شدن میکنند وخودشان در هزار سوراخ قایم میشوند و با زنان خود زندگی راز آلوده ای دارند؟ بین مردم نقرت و فقر پخش میکنند و خود شان در ناز و نعمت بسر میبرند؟ آیا واقعا بن لادنی او امثال او شعور ندارند که مردم کار فعالیت دانش و زندگی رفاه و آسایش میخواهند درست مثل همان شیوخ عرب که در کاخهای زرین زندگی میکنند و بفکر کودکان گرسنه و بی مدرسه مسلمان نیستند؟ دیگر همه میدانند که ثروتهای نجومی شیوخ عرب و رهبران مثلا مسلمان سر به فک میزند و آنان همراه با همتایان خود در سایر مذهب ها و کشورهای تواما به غارت و ذلیل کردن مردم عادی مشغولند و کلکشان هم نمی گزد اگر آنان کشته شوند. بن لادنی برای مسلمانان چه کرد؟ آیا او که مثلا تحصیکرده بود نمیدانست که مشگل مردم مسلمان در عقب افتادگی علمی و اقتصادی اخلاقی است؟ آیا او که چندین زن عقدی وشاید بسیاری زن غیرعقدی و صیغه داشت نمیدانست که جوانان معمولی بسختی میتوانند ازدواج کنند و تمامی شر و ناراحتی خود را سر ّپدران و مادران و خواهران و برادران کوچکتر خالی میکنند؟ اگر ثروتمندان دنیای اسلام با هم متحد شوند و به خدمت مردم کمر همت بگمارند آیا ما اینهمه مشگل خواهیم داشت؟ آنان به غارت ودزدی مشغولند و با سم پاشی و شست شوی مغزی جوانانی را برعلیه جوانان دیگر به نام شریعت و دین بسیج میکنند و مردم را بجان هم می اندازند و خودشان در ناز نعمت غرق در ثروت و شهوت هستند؟ آیا غیر از این است ؟ آیا آنان واقعا مالیات خمس و زکات میدهند یا خودشان میدزدند و دیگران را هم به دزدی به نوعی مجبور میکنند و فرهنگ بی تفاوتی دزدی و فساد و تمامیت خواهی و بی انصافی را رواج میدهند؟ تا مردم دنیای اسلام مورد تمسخر واقع شوند و میلیونها نفر آنان از شدت ناراحتی به اعتیاد پناه ببرند ویا به دریوزگی به خارج از کشورهایشان مهاجرت کنند وی اسیر آنان باشند و هرگونه اعتراض آنان با گلوله و مسلسلهای خود کار پاسخ داده شود؟ مگر بین شیعه و سنی آنقدر اختلاف وجود دارد که بایست همدیگر را کافر بنامند در صورتیکه هر دو به حضرت محمد و قرآن ایمان دارند آیا چه فرق عظیمی بین بهایی و مسلمان است که یکی را بایست معدوم کنند مگر بهاییان به همان قرآن و بهمان حضرت محمد ایمان ندارند و آیا به تمامی یازده امام شیعه معتقد نیستند پس چرا کافر خوانده میشوند؟ آیا مسلمانان که آنانی که اینهمه تندروی میکنند آیا قرآن را بطور مستقل و بدون تفسیرهای متنوع خوانده اند و یا ترجمه آنرا مطالعه کرده اند؟
آیا بیشترین مشگل ما در ندانم هایمان نیست که دیگران را بیهوده و خودمان را افسر همه گان میدانیم؟ آیا کسی که مثلا بهاییان را فرقه ضاله میداند حتی یک کتاب در باره روش آداب و آموزه های آن دین خوانده است؟ در جاییکه حتی فرزندان شاه هم خود کشی میکنند بایست دید که برسر دیگران چه میگذرد؟ میلیونها جوان خاورمیانه ای آواره شده اند و در غربتی بسر میبرند که امثال بن لادنی برایشان به جهنمی تبدیل کرده است بی اعتمادی و خشم توام با احترام نفرت توام با احترام و سربریدن با پنبه با احترام و از بین بردن توان اقتصادی با احترام همه نتیجه نفرتی است که بن لادنهاپایه گذاری کرده اند آنان به مردم غرب تجاوز میکنند به آنان بی احترامی میکنند و آنان را می کشند ویا تجاوزهای جنسی میکنند و دیگران و بیگناهان دیگر از آن کشورهای بایست تاوان آن کارهای زشت ایشان را بپردازند وقربانی نفرت همراه با قانون واحترام غربیان شوند؟ آیا این است کمک به مسلمانان ؟ حالا بن لادنی میگوید که میخواهد به اسلام خدمت کند؟ آیا کارهایی که او کرده است خدمت به اسلام بوده است و یا خیانت به اسلام؟ آیا با کشت کشتار میتوان به مردم خدمت کرد؟ یاشاسین بیزیم ترک آرکاداش لریمیز چرا به شهر تبریز، شهر اولین‌ها گفته می شود؟
اولین چاپخانه در سال 1227 توسط شاهزاده عباس میرزا در تبریز تاسیس شد و 12 سال بعد دومین چاپخانه در تهران تاسیس گردید.
برای اولین بار کتب خارجی در تبریز ترجمه گردید که از آن جمله عبارتند از:
پطر کبیر، شارل دوازدهم، اسکندر کبیر
اولین رمان ایران به نام ((ستارگان فریب خورده- حکایت یوسف شاه سراج)) توسط میرزا فتحعلی آخوند زاده در تبریز به رشته تحریر در آمد.
اولین دایرهّ المعارف توسط محمد رضا زنوزی تبریزی نوشته شد.
اولین کتابخانه عمومی توسط میرزاحسن خان خازن لشگر در سال 1312 در تبریز تاسیس شد
اولین سینمای ایران پس از پنج سال از اختراع جهانی آن (توسط برادرن لومیر)، در تبریز با نام سولّی(آفتاب) تاسیس گردید
اولین نمایشنامه و تئاتر در تبریز به سال 1261 شکل گرفت.
اولین عکاسخانه توسط قاسم میرزا در تبریز راه اندازی شد.
اولین فوتبالیست شاغل در اروپا (بلژیک) به نام حسین صدقیانی از اهالی تبریز در سالهای 1309-1311 بهترین گل زن باشگاههای این کشور بود و در فینال جام باشگاههای بلژیک با به ثمر رساندن سه گل باعث قهرمانی تیم رویال شالروا اسپورتینگ کلوپ در مقابل تیم بروکسل گردید.
در زمینه پزشکی:
– نخستین طبیب محصل فرنگ
– نخستین کتابهای پزشکی
-نخستین آبله‌کوبی
– نخستین دانشکده پرستاری مامائی
– نخستین دندانهای مصنوعی
– اولین عمل قلب باز
– پیوند قلب برروی سگها
و نخستین عمل پیوند کلیه توسط دکتر جواد هیات در سال 1347
در تبریز به انجام رسید
اولین هوانورد ایرانی به نام کلنل محمد تقی خان پسیان از اهالی تبریز بود.
اولین کارخانه اسلحه و مهمات در شهر تبریز بنا نهاده شد.
اولین کارخانه چینی سازی در شهر تبریز ساخته شد
اولین کارخانه تولید برق در این شهر و اولین خیابانی که در آن از چراغهای برقی استفاده شد خیابان چراغ گازی تبریز بود
اولین ضرابخانه ماشینی و انتشار اسکناس از فعالیت های این شهر اولین ها بود.
اولین شهر ایران که صاحب تلفن شد تبریز بود.
اولین انجمن زنان در تبریز توسط صاحب سلطان خانم تشکیل گردید.
اولین بلدیه و نظمیه پلیس مردمی و شهرداری ایران متعلق به تبریز است
اولین مهمانخانه توسط میرزا اسحق خان معززالدوله در تبریز پذیرای مهمان گردید.
اولین مدرسه کر و لال ها توسط جبار باغچه بان و اولین مدرسه نابینایان توسط یک میسیون آلمانی و اولین مدارس حرفه ای و بازرگانی توسط محمدعلی تربیت و اولین کودکستان توسط ابوالقاسم فیوضات در تبریز بنا گذاشته شد.
اولین پایگاه لرزه نگاری در تبریز (شهر زلزله خیز) بنا گذاشته شد.
خجالت بکشید ، بازم برای ترک ها جوک میسازید !!؟؟ ارسال:اکبر پورقلی خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :” نه اینجا نیست… اینا بچه های کارشناسی ارشدن “•
خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه!
خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما 2 قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس!•
خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر!
خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه!
خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی!
خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی!
خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی شده!
خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی!
خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه!
خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!
خر کیف یعنی دانشجو نباشی ولی از سایت دانشگاه، مفتکی استفاده کنی!
خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت (مثل شماره تلفن و یا حتی گوشی طرف!)
خر کیف یعنی تو دانشگاه همراه دوستت داری میری ولی پسر همکلاسیت فقط به تو سلام میکنه!
خر کیف یعنی یه جا با یه نفر همصحبت شی و رمانتیک بگه: “از قیافه تون معلومه که دانشجویین!”
خر کیف یعنی توی مهمونی باشی و یکی از خانومای باکلاس و کار درست فامیل صدات کنه: خوشگل خانوم!
خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه!
خر کیف یعنی بین کلاس 12 تا 2 و کلاس 2 تا 4 خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی و بری باهاش ناهار بخوری!
خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده!
خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون بیشتر ش
ود
خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده!
خر کیف یعنی وقتی مهموناتون می رن بچه شون قشنگترین عروسکشو جا بذاره!
