در ستایش قیلوله

در زندگی لذتهایی هست که فقدانش مثل خوره روح را (البته به معتقدینش) آهسته و در انزوا می خورد و می تراشد و به فنا می دهد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که این دردهای باور نکردنی را جزو اتفاقات پیش پا افتاده بشمارند و اگر کسی بگوید و بگودرد و ببلاگد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند هارهار و کر کر بر آن بخندند و طرف را اسکول فرض کنند. زندگی در لحظه یا به قول فرنگی ها Carpe Diem یکی از همینهاست . اینکه گذشته را بگذاری در چاه مبال و سیفون را بکشی برود و آینده را شات داون کنی و یا فوقش در حالت استند بای قرار بدهی و بعد حال همان لحظه را ببری فطیر. انگار که نه دیروزی بوده و نه قردایی . انگار که نیستی چو هستی خوش باش.

قیلوله یکی از همین لدتهای کارپه دیم است. لذتی که هیچ چیز جایش را نگرفته و هیچ موهبتی بر آن غلبه نمی کند. درست است که شیخ اجل خواب نیمروز را برای دیکتاتور جماعت از افضل عبادات می داند که در آن دمی کپه مرگشان را بگزارند و بگذارند خلقی نفس بکشند

ظالمی را خفته دیدم نیم‌روز گفتم
این فتنه است خوابش برده به
و آنکه خوابش بهتر از بیداری است
آن چنان بد زندگانی مرده به

ولی این خواب نیمروز منحصر به دیکتاتورها و ظالمین نمی شود جزوی از ذات فطری بشریست. بعدازظهر بهاری را مجسم کنید که نهار توپی بر بدن زدید فرضا چلوکباب کوبیده . پیاز فراوان و سماق کثیر را هم راهی خندق بلا کردید و رویش هم دو لیوان دوغازپام را سرکشیدید و الان قادر به جم خوردن نیستید حالا بعدش را مجسم کنید: در این هنگام جرم حجمی و چگالی معده شما ربط مستقیمی دارد با میزان باز بودن پلک چشم یعنی معده سنگینتر پلکهای پاینتر. رخوت و سستی دلپذیری از نوک انگشتان پای شما شروع شد و به بالا آمده و کل بدنت را کرخت می کند . قطرت بشری در اینجا به شما فرمان می دهد که فاخلع نعلیک و فاخلع لباسک و ولو شو و جنان بخواب که انگار ریق رحمت را سر کشیدی. بعد ضد حالترین و مزخرفترین کار ممکنه این است که این حالت روحانی و بهشتی را به ضرب و زور چای و قهوه و ردبول و کافئین از بدن بدر کنید و برگردید به سر کار تا از شما بهره کشی کنند و چرخهای کاپیتالیسم را بچرخانید و دور از جانتان مثل درازگوشی که چرخ عصاری را می چرخاند به دور خودتان بچرخید و کار کنید و هول بزنید و آخرش هم هیچ و هیج . زین پیش نبودید و نبود هیچ خلل. زین پس هم نباشید و همان خواهد بود. این است که می بینیم این استعمار جدید و برده داری نو چه بلایی سر ما آورده. مرجوم پدربزرگ بنده نود وهفت سال شیرین عمر کرد به شادی و خوشی . ظهر که می شد در حجره را می بست و سوار پیکان زرد قناریش می شد و به خانه می آمد و دستپخت مرحوم مادربزرگمان را می خورد و بعدش یک ساعت قیلوله سنگین و پشت بندش چایی لب دوز لب سوز و لبریز را سرمی کشید و برمی گشت سرکار تا یک ساعت بعد از اذان مغرب. هشتاد سال از نود هفت سال زندگی همین کاررا کرد و اگر سکته مغزی نکرده بود حالا حالا آنرا ادامه داد .مقایسه کنید آنرا با حال و اوضاع الان ما دو سوم که چه عرض کنم نصف این مدت را زندگی کنیم باید کلاهمان را بیاندازیم هوا.

می پرسید حالا چرا گیر دادم به قیلوله؟ این رفیق اسپانیایی ما سباستیان هروقت ظهر می شود و بعد خوردن که چه عرض کنم بلعیدن هول هولکی نهار وبرگشتن به سرکار شروع می کند به فحشهای اف دار به این آمریکایی ها از خدا بیخبر که با این سیستم کاربدو بدو و برده داری نوین٬ جهانی را به گند کشیده اندو البته منهم با او همراهی و همدلی می کنم . سباستیان برایم گفته که آنها هم در مملکتشان قیلوله دارند حالا فوقش بهش می گویند”سی استا” ایتالیایی ها هم دارند و عربها هم خیلی های دیگر هم دارند بغیر از این انگلوساکسونهای لوس و از خودراضی که دنیا را خراب کرده اند.

می پرسید چه کار کنیم ؟ بر شماست که همواره و در فرصتهای ممکنه این فریضه را به پا دارید.

علیکم به القیلوله ُ٬ علیکم به القیلوله…

Photo: Siesta, 9/2009 Pascadero – Ca

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!