حرف نمیزد
پنهان شده بود
پشت دیوار سکوت
فقط چند کلمه
حرفهای پیش پا افتاده
برای استتار غم
حفظ راز مهر
از غریبه ناظر
تا لحظه شکست
و موج احساس گذشت
از روزنه ناخودآگاه
از بعد زمان و مکان
و قطره اشکی
هراسان از تعجب
از گونه سرازیر شد
شکست دیوار سکوت
هق هق خفیف
و دوباره
حرفهای پیش پا افتاده
راحت شد …. خدا بیامرزتش
اورنگ
Juillet 2011