ایرج میرزا شاعر بسیار بیتربیتیست. هر وقت به ظهیرالدوله می روم و به سنگ قبر عجیب غریب او می رسم، بدون این که سه انگشت ام را روی سنگ اش بگذارم و آن ها را تکان تکان بدهم، با غیظی آمیخته به طنز می گویم “ایرج! تو که صد و سی چهل سال پیش به دنیا آمدی و نزدیک به یک قرن پیش شعر می گفتی، چطور جرئت می کردی آن حرف های بی تربیتی را بزنی، ولی ما که یک قرن بعد از تو زندگی می کنیم، به روزگاری افتاده ایم که حتی نمی توانیم در نوشته هایمان از اعضای بدن انسان اسمی ببریم؟” به روح آن مرحوم که حتما در همان حد و حوالی و میان ساختمان های مرتفع