بیداری اعراب و آزادیخواهی در ایران

شبحى بر خاورميانه و افريقای شمالی سايه انداخته است، شبح انقلاب و دگرگونى! ديكتاتورها در چكمه ها عبا و عمامه هايشان ميلرزند و بعضى باچند كاميون اسكناس، طلا و جواهرات فرار ميكنند و يرخى تا لحظه هاى آخر خون مردم خودشان را برزمين ميريزند و زندانها و شكنجه گاهها را از جوانان پر ميكنند. در همين حين تضادها و بيراهه هاى زيادى در مقابل همه اين جنبش هاى مردمى قرار گرفته كه ميبايست توسط کوشندگان راه آزادى شناخته، معرفى و بر آنها غلبه شود.

در سالهاى ۱۹۷۰ و در زمان شاه این مخلص نیز همچون ديگر ايداليستهاى انقلابی جوان فكر ميكردم كه حد اكثر تا اوائل قرن ييست و يكم جهان ديگرى خواهيم داشت سرشار از انسانيت، علم و آزادى براى همه ملت ها، زن و مرد و كودك، خالى از اختلافات طبقاتى و جنسى و بدون وجود مذهب و خرافات و بمب اتمى و مرزهاى كشورى ووو. ولى امروز، بعد از گذشت دهها سال هنوز همان تضادها و تبعيضات و جنگها و فقر و زندان و شكنجه ها ادامه دارند. هم در ديكتاتوريها و هم در به اصطلاح دمكراسيها. اين بدان معنى است كه مبارزه براى رسيدن به یک جامعه واقعا نو وانسانى ممکن است چند دهه دیگر هم طول بکشد و انقلابیون ميبايست با شكيبايى، با تفكر عميق و به اشكال مختلف و همراه با نيروها و نو آفرينيهاى جديد به مبارزه ادامه دهند.

همانگونه كه نبايد فريب آزادی های سطحی، موقت و محدود دمكراسيهاى غرب را خورد كه امروز خود در ورشکستگی اقتصادی (بیکاری مزمن و بدهکاری مالی دائم) و سیاسی (عدم توانائی رسیدن به راه حل های منتقی وصلح آمیز برای مشکلات داخلی و جهانی) غوطه ور شده اند و در آنها حتى لیبرالهای دمکراتی مثل براک أوباما در سطح ریاست جمهوری آمریکا نيز نميتوانند هيچگونه تغيير ملموسى بنفع زحمتکشان و طبقه متوسط ايجاد كنند، و به جنگ و خون ريزى و حتى شكنجه پايان دهند، همانطور در كشورهاى خاورميانه و أفريقا میبایست به نقش بازدارنده مذهب بخصوص اسلام برای جنبش های مردمی واقف بود و از همین حالا آنرا در مقابل دید و توجه روشنفکران و انقلابیون قرار داد.

آگر چه مذهب بقول مارکس تریاک جامعه است، ولی اکثریت توده مردم هنوز به آن معتادند و برای درگیری با مشکلات زندگی بدان پناه میبرند. باید از همین ابتدا در ضمن احترام به عقاید شخصی مردم نسبت به دین و مذهب و تضمین آزادی کامل ادیان و آئین های مذهبی، حساب مبارزه برای کسب آزادی واقعی و رفع تضادهای طبقاتی و جنسی و غیره را از مذهب جدا نمود و اجازه نداد تا بار دیگر مذهب و بخصوص اسلام خود را جایگزین نیاز به یک فلسفه انقلابی بنماید. نقش مذهب میبایستی جدا از سیاست و فقط در روابط فردی، اجتماعی و خانواده گی محدود بماند، و نه در امور سیاسی، دولتی، علمی، قانونی و حقوق شخصی و اجتماعی.

امروز در حالى كه فلسطينيها خود را براى برسميت شناختن دولت مستقلی توسط سازمان ملل آماده ميكنند و موقعیت و اعتبار اسرائیل از پس جنگ های کشتارگر لبنان و غزه، بیداری اعراب، و ژست های جدید ترکیه و مصر تضعیف شده، در خود اسرائيل نيز يك مبارزه صنفى، اقتصادى و سياسى بر عليه رژيم نتنياهو شروع شده که میتواند در همدلی و پشتیبانی متقابل با آمال مردم فلسطین به یک دستاورد تاریخی بیانجامد. در حالى كه در مصر و تونس ديكتاتورها توسط مبارزات عمدتا صلح آميز خيابانى سرنگون شدند، در ليبى، سوريه، يمن و بحرين از خشونت و مبارزه قهرآمیز هم استفاده ميشود. در ايران كه جنبش سبز پيش قراول بهار عربى بود، اكنون چشم مردم به اختلافات ميان جناحهاى قدرت، دولت و ولايت فقيه و انتخابات آينده مجلس دوخته شده است.

وظيفه رهبران و روشنفكران اين نيست كه به توده ها درس بدهند و آنها را نسبت به انواع مبارزاتشان تشويق و يا تحريم كنند. آنها نيز بايد همراه مردم در اين مبارزه شركت كنند و درارتقاع كمى و كيفى آن بكوشند و آنرا تا مراحل بعدى و به شكل بلاانقطاع ادامه دهند. در زمان شاه هيچ نوع انتخاباتى معنى نداشت و كسى هم براى شركت و يا عدم شركت در آنها دقدقه اى بخود نميداد. ولى امروز در ايران انتخابات حتی به شكل محدود آن نیز مطرح است چرا که این حق مهم در اثر انقلاب ۱۹۷۹ بدست آمده است. امروز بسیاری از رهبران و تئوریسین ها در داخل و خارج از ایران به تحریم انتخابات نظر میدهند حال آنکه اکثریت مردم چه روشنفکران بخواهند و چه نه در این انتخابات شرکت خواهند کرد. جنبش سبز در واقع از پس انتخابات متولد شد و قبل از آنهم در زمان خاتمی پاره ای اصلاحات هر چند رقیق در اثر انتخابات بدست آمد.

در انتخابات پیش رو نیز میتوان و باید از اختلاف میان دولت و رهبری مذهبی، سپاه و قوه قضائیه استفاده کرد و با شعار آزادی زندانیان سیاسی و انتخابات آزاد جو سیاسی را حتی چند میلیمتر بنفع دمکراسی سوق داد. بر خلاف عقیده بسیاری از “اصلاح طلبان” که میکوشند رژیم ولایت مطلقه فقیه را به “دوران طلایی” آن (یعنی کشتار زمان خمینی) برگردانند و بیشتر حملات خود را به احمدی نژاد معطوف کرده اند، اتفاقٱ نوک تیز انتقاد و مخالفت میبایست نه به سمت دولت احمدی نژاد، بلکه بر علیه ولایت فقیه، قوه قضاییه و دخالت سپاه پاسداران در امور سیاسی و اقتصادی نشانه گیری شود چرا که احمدی نژاد وامثال او را (در صورت ضعف فراقانونیهای ولایت فقیه و تقویت نهاد های انتخابی همچون مجلس) میتوان بعدأ از طریق رأی عوض کرد ولی ولایت فقیه و آخوند را نمیتوان به این سادگی از قدرت بیرون کرد.

هیچکس زمان واقعی انقلاب و دگرگونی ریشه ای و همچنین شکل و روش آنرا نمیتواند پیش بینی کند. اما امروز با شرایط عینی و ذهنی موجود در ایران و رابطه آن با جنبش های منطقه میتوان بیقین گفت که دوران رژیم های دیکتاتوری چه نوع مذهبی اسلامی و چه نظامی و اتوکراتی آن به آخر خط خود رسیده و باید به زباله دان تاریخ انداخته شوند. مشکل اصلی اما در روز پس از انقلاب است و اینکه چه سیستم اقتصادی، سیاسی و چه روابط اجتماعی، و بوسیله چه نیروها و انگیزه هایی ساخته و پرداخته شود. توده مردم ایران، منجمله روشنفکران ما که تجربه تاریخی انقلاب ۱۹۷۹ و برون زدن ضد انقلاب مذهبی از درون خود انقلاب را در پشت سر دارند میتوانند در بثمر رساندن آینده این جنبش و انقلاب اجتماعی اثر عمیق و درازمدت بگذارند.

و اما همه این مبارزات در منطقه را نباید جدا گانه و بدون ارتباط با یکدیگر دید چرا که آنها از هم و برهم تأثیر گذارند و حتی ممکن است تاثیر بر جنبش در آسیا، اروپا و امریکا نیز داشته باشند و بخصوص تغییر در ایران بخاطر اهمیت استراتژیک آن بتواند به دگرگونی در موازنه در کل جهان تبدیل شود. بنظر من با توجه به بحران عمیق و طولانی اقتصادی در نظام سرمایه داری چه بنوع “خصوصی” اش در غرب و چه بشکل دولتی اش در شرق (که زائده تضاد درونی خود آن است،) و هزینه سنگین جنگ ها و دخالت های نظامی و به اصطلاح “مدیریت جهان” برای غرب و حتی چین در آینده، سیستم اقتصادی، سیاسی و اجتمائی کاپیتالسم به دوران آخرین خود رسیده است و بعید نیست که در آینده و در همین طول عمر خودمان بتوانیم برای اولین بار در تاریخ شاهد انهدام کل این سیستم و انقلاب جهانی باشیم. آنچه را که ما دردهه ۱۹۷۰ برای قرن بیست و یکم از پیش آرزو میکردیم!

برای رسیدن به چنین دستاورد مهمی لازم است به قول هگل با “صبر و تحمل، ریاضت و کار نفی کننده” در تنگاتنگ با انواع مبارزت کارگران، زنان، جوانان و روشنفکران به کند و کاو و توسعه الترناتیو این سیستم، یعنی جامعه نوین انسانی ادامه داد!

تورج آزادکار

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!