باید به که درد دل کنیم؟و به کی پناه ببریم؟

باید به که درد دل کنیم؟ میگویند در قدیم شخصی بامداد زود باحتمال برای غسل به گرمابه رفته بود.  هنگامیکه در گرمابه بود مردی را دید که سم دارد  میگویند اجنه سم دارند؟  با وحشت شسته و نشسته از گرمایه بیرون آمد و به سراغ دلاک رفت و گفت مردی در این بامدادان زود سم دارد و در گرمابه است.  دلاک پایش را به مرد نشان داد و گفت اینطوری بود. مرد که با دقت نگاه میکرد دید که دلاک هم سم دارد.  با ترس به سراغ سر بینه رفت و به سربینه دار گفت که هم دلاک و هم یکی از مشتریها سم دارند  مرد مسول لنگ و سربینه دار پایش را به او نشان داد و گفت اینطوری است.  این بار که پیرمرد از وحشت داشت سکته میکرد پا به فرار گذاشت.  حالا نظیر حالت ماست؟  که از دزدی به دزدی دیگر پناه می بریم.  از یکطرف سرمایه داران دزد و غارتگر برای ما برنامه ریزی کرده اند که تا آخرین ریال ما را در چنگمان بدر آورند و مارا به چیز کنند. در کشورهای خاورمیانه تورم تمامی توان و پس انداز های مردم را از بین میبرد. در غرب ضد تورم یا رکود سرمایه های غیر نقدی مردم طبقه متوسط را بی ارزش میکند.  مردی که چهل سال کارکرده است تمامی سرمایه را در خانه اش به عنوان پیش قسط گذاشت است یا واریز کرده است  قیمت خانه ناگهان شصت در صد افت میکند و وی تمامی سرمایه خود را از دست میدهد. 

 و چون کار هم ندارد که قسط خانه اش را بپردازد خانه حراج و به نصف قیمت در اختیار شخص سومی قرار داده میشود ولی با همان قیمت پایین به همان شخص واگذار نمی شود. زیرا قانون هدفش از بین بردن طبقه متوسط است.  هنگامیکه انسان به فیلمهای کامپیوتری نگاه میکند می بیند که کسی از گرسنگی بسوی مرگ میرود و دیگری در حمام ساخته شده از عاج دندان فیل غسل اسلامی جنابتش را مثلا میکند؟  کسی عرب با هواپیمای ساخته شده از تلا سفر میکند و دیگری حتی الاغ هم ندارد که به سرکار برود؟ و کودک فلسطینی عرب آب ندارد که حمام کند؟   ما از هر طرف محاصره شده ایم   از یک طرف غارتگران بین المللی و پادوهای محلی و ملی شان زندگی را به مردم تنگ میکنند و به دزدی و فساد آلوده شده اند و مردم هم از سرناچاری فشار را به دیگران منتقل میکنند وبا کلاهبرداری و آفتابه دزدی روزگار میگذارنند و یا از اعتماد و دوستی هایشان سو استفاده کرده و دیگران را لخت میکنند که به آنان اعتمادکرده اند؟  از یک طرف هم اسیر سوداگران مرگ هستیم که برای استفاده بیشتر به قاچاق های مواد مخدر روی آورده اند.  تحریم های دولتهای بزرگ و پیشرفته ضررش درست به مردم بی پناه میرسد وگرنه ثروتمندان که از هر گزندی مصون هستند. دزدی فساد دروغگویی و غارت و رشوه خواری امری عادی میشود و مردم با از دست دادن سرمایه ملی کشورهایشان به آوارگی و درماندگی  می افتند. 

 و از دزدان محلی و ملی مجبور میشوند که به دزدان و شیادان بین المللی پناه ببرند.  اکنون در حتی آمریکا هم صدای مردم درآمده است که چطور بانکها شرکتهای بیمه و شرکتهای سازنده مواد صنتعی و تولیدی و شرکتهای سازنده مواد مخدر و مواد منفجره همه سرمایه های آنان را غارت میکنند و آنان را تبدیل به بی خانمانها میکنند. در آمریکا قانون هم در اختیار ثروتمندان و وکیلان آنان است و اشخاص عادی و بی پول بسبب نداشتن پول بایست بازنده هایی باشند.   مثلا بانکها با دادن وامهایی با بهره های بالا مردم را غارت میکنند.  میدانید به علت تورم درکشورهای خاورمیانه بانکها به سختی وام میدهند ولی در آمریکا هرروز به شما تلفن میکنند که بیا وام بگیر.  درحالیکه تورم در آمریکا یک در صد است این شرکتهای و بانکها بهره هایی از شش در صد تا سی در صد از مردم میگیرند.  مثلا مردم بهایی خانه ای را که اکنون  150000 دلار است به قیمت  300000 دلار خریده اند و شاید همان حدود هم قسط  بهره بانکی  مالیات حق بیمه پرداخته اند و بعد از مثلا پرداخت  همان 300000 باز به علت ندادن چندین قسط خانه توسط بانک گرفته میشود و تمامی سرمایه کسی که خانه را خریده  تعمیر کرده  مالیات داده  حق بیمه داده قسط و بهره بانکی داده است از چنگش بدر آورده میشود و این بار خانه مثلا به قیمت  100000 دلار به شخص دیگری فروخته میشود.  بدین ترتیب ما قربانیان سرمایه داران کاپیتالیست  کمونیست  و رهبران فاسد و شیاد مذهبی هستیم که مارا بجان هم می اندازند و خودشان از این تفرقه سو استفاده میکنند. در حالیکه شاید دست همه آن سرمایه داران کذایی فاسد زیر سر همدیگر باشند  به عبارت دیگر  رهبران مذهبی فاسد  با کاپیتالیستهای فاسد  و کمونیست های قلابی همه سرته یک کرباس هستند. 

 درحالیکه ما برای خاطر باورها و ناباوریهای خود و نوع زندگی خود با هم در ستیز هستیم آنان با هم خوش و مشغول عیش نوش هستند.  این است که ما هم بایست باهم متحد شویم و آلت دست و بازیچه آنان نباشیم درست مثل همان گلادیاتورهای قدیم روم که باهم میجنگیدند و هم دیگر را به قصد کشت لت پار میکردند و ثروتمندان آن زمان همراه با خانمهای زیبا و لباسهای فاخرشان در آمفی تاتر ها نشسته و از بین بردن آنان و کشتن یکدیگرشان  لذت می برند.  اکنون هم ما برای اعدام سحرگاهان بعد از ادای نماز با یک پاکت تخمه سفید به دیدن مراسم اعدام میرویم و سعی میکنیم درلژها جایی خوبی برای خودمان داشته باشیم.  دوستی و عشق و محبت دارد جایش را به آدم کشی دیدن و تماشای دست پای زدن قربانیان اجتماع میدهد؟  درس دانش جایش را به خرافه و جهل و تعصب های کور میدهد مردمی که حتی قران را هم نخوانده اند و هیچ اطلاعی از آن ندارند ادعای مسلمانی میکنند و تعصب های کور را ارایه میدهند؟  دانستن زبان عربی و خواندن قرآن خودش علمی است که بایست مردمی که میخواهند ادعای مسلمانی بکنند آنرا عمیق بخوانند و نه نخوانده ادعای دانستن کنند؟  و جهل خود را با تعصب و زور به دیگران حواله نمایند؟  ندانستن عیب نیست  دنبال دانایی و علم نرفتن عیب است؟  آنان که نمی دانند و سرنادانسته خود جهل و اصرار هم دارند که میدانند و گوش به حرف منطقی نمی دهند عیب دارند.  درخت تو گربار دانش بگیرد    به زیر آوری چرخ نیلوفری را.  تنها راه نجات ما داشتن علم  نداشتن تعصب های کور  و احترام بهم و اتحاد بین همه ماست وگرنه عروسکهای خیمه شب بازی غارتگران بین المللی و عوامل و پادوهای محلی وملی شان خواهیم بود و آنان مارا به جنگ با هم تشویق میکنند و دستمان حتی اسلحه هم میدهند که همدیگر را نابود کنیم.    وقتی که کسی مارا غارت کرد از وی مثلا به دادگستری پناه می بریم ویا دادگاه ها و وکیلان  بعد ملاحظه میکنیم که خود آنان هم سم دارند و از موقعیت ما سو استفاده کرده و بقیه اموال مارا هم غارت میکنند. 

 به دوستان خود که مثلا مسلمان هستند اعتماد میکنیم آنان هم از بردن و خوردن و غارت مال ما ابایی ندارند و بعد به دوستان و یا خانواه بهایی خود اعتماد میکنیم آنان هم توزرد از آب در میآیند و بامزه تر اینکه همه آنان بعد از غارت اموال ما برای نجات خودشان به ما هزاران تهمت هم میزنند و از جو بی تفاوتی سو استفاده کرده مارا بخاک سیاه می نشانند؟  متاسفانه وقتی ما مشگل داریم همه سم در میآورند  میگویند سربازی که از جبهه جنگ روسیه به فرانسه بر میگشت به محض گفتن آخ  همه سرش میریختند و لباسهایش کفشهایش و خوراکی هایش را غارت میکردند تنازغ بقا بجای تعاون بقا؟  میگویند که حیوانان هم به حیوانهای مریض و بیچاره حمله میکنند زیرا احتمال پیروزیشان زیاد است؟   ای برادر صورت زیبای ظاهر هیچ نیست  گر توانی سیرت زیبا بیار؟             این مدرسه شبانه روزی با هشت هکتار زمین کشاورزی اش و مرغداری و پرورش ماهی و آبزیان آن همه متعلق به شماست من فقط امانت دار هستم  به امید روزی که اینجا به دست جوانان ایرانی اداره شود و خانه ایرانی برای همه دانشجویان و پناه جویان ایرانی و دیګران باشد.       تا وقتی که با هم متحد نباشیم و دوستدار هم نباشیم وضع همین هست که است؟   تا مادامیکه ما حسود  خود پرست  تک رو  غیر اجتماعی پول پرست هستیم و به دوستی و محبت نگاه نمی کنیم و کسی که بما خدمت میکند ابله اش می خوانیم و کسی که دست ما را میگیرد زندگی اش را سیاه میکنیم  و حامل تعصب های کور هستیم و خودمان دینمان و فکرمان را برتر و بالاتر از همه میدانیم و حاضر نیستیم که به طرف هم اجازه توضیح بدهیم  و زود اورا به مارک کافر  و بی دین و یا … کنار می زنیم  و همه چیز را تنها برای خودمان میخواهیم و به هم و به افکار هم احترام نمی گذاریم و برای مسخره کردن  دست انداختن هوکردن و سو استفاده کردن آماده هستیم وضع هم همین است  من در داستانهای واقعی مشگلات جوانان را نوشتم  که مایه تفرقه بیانداز و حکومت کن و یا با جهل عمومی به همه کشورهای ما مسلط میشوند  مشگل اصلی ماست ؟ 

متاسفانه سیستم بین المللی این تفرقه ها را میخواهد  و میخواهد که ما درنفاق باهم باشیم و آنان ایالات ویالات سرزمینهای متحد و متفق ولی ما متفرق  ضد هم مخالف هم منکر هم؟  متاسفانه دینها و مکتبهای اجتماعی همه برنظام تفرقه افکنی بین ما افزوده است بجای اینکه مارا متحد کند  پراکنده و متفرق ساخته است تا دیګران بر ما مسلط شوند و به ریش همه ما بخندند؟

خدا: خاک تو سرت عزرائیل
عزرائیل: خدا جون مگه چی شده؟!
خدا: من گفتم اسم رمز ( الف جیم ) ، چرا رفتی جونه استیو جابز رو گرفتی؟
عزرائیل: پَ چی خدا جون؟… مگه منظورت این نبود؟!!
خدا: نه خره. اون بدبخت داشت زندگیشو می کرد.

منظورم احمد جنّتی بود. حتماً باید بلند بگم…?!

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!