گرفتار دزدان عظیم شان بین المللی و پادوهای غارتگر و آدمکش آنان

گرفتار دزدان عظیم شان بین المللی و پادوهای غارتگر و آدمکش آنان   میگویند که قهرمانان مثلا ملی که برای آزادی مردم از زیر تیغ استعمار واستحمار بین المللی به میدان آمده بودند بعد از مدتی کوتاه خودشان تبدیل به غارتگران و آدمکشان حرفه ای شدند که خود را در مقام خدایی و تقدس می دیدند و دیگران را برده و بره و آدمکهای خود. اگر قبلا غارتگران بین المللی اندکی انسانیت و قانون را مراعات میکردند اینان اطاعت محض و بردگی و بندگی میخواستند آنان روی ثروتهای ملی دست انداخته و آنرا متعلق به خودشان می دانستند. با تردستی بین مردم تفرقه ها انداختند و عده ای را اجیر و مزدور خود کردند قسمت کمی از مالهای غارت شده و دزدی شده را هم بین آنان تقسیم میکردند و از آنان برای خود فداییان می ساختند تا با در دست داشتن اسلحه و بمب  تانک و هواپیما به جنگ کسانی روند که میخواستند با شرف زندگی کنند. اگر استحمار گران و استعمار گران قبلی تنها ثروت های ملی را می خواستند اینان علاوه برآن غارتها میخواستند که مردم حرف شنوی آنان نیز باشند و بدون دستور آنان حتی لیوانی آب هم ننوشند.  آنان با بهانه دین ملیت   نژاد و قومیت و زبانها به جان مردم افتادند آنان را تا آنجا که توانستند بی تفاوت و بی احساس کردند. سعی کردند که بی اعتمادی و دزدی فساد رشوه خوری و بی غیرتی را همه گیر کنند تا مردم به خود مشغول شوند و به غارت و دزدی آنان کاری نداشته باشند. 

 آنان خود را کامل و بی نقص عیب می پندارند و میخواهند فکر خود دین خود و روش های خود را به دیگران زور چپان کنند. رهبران فاسد دینی  مذهبی  کمونیستی  کاپیتالستی از آن دریچه ها به عنوان یک حربه کاری برای محکم کردن پایه های ستم خود سو استفاده کردند مردم را بجان هم انداختند گروهی را مال کمی بخشیدند و گروهی را وعده های سراپا دورغ دادند.  مردم عشق و محبت را فراموش کردند وبرای تنازع بقا بجان هم افتادند. آنان فرهنگی را به مردم تحمیل کردند که قبلا آن را بد میدانستند  دزدی  دغلی و غارت رشوه خواری و تمامیت طلبی و ستم را نهادینه نمودند وپای آنرا حتی به خانواده ها هم باز نمودند. دینها سبب کشت کشتار و تفرقه و دزدی ها شد و بی دینها را برعلیه مثلا دینداران تجهیز نمودند.   مردمی که از دین تنها نام آنرا یدک می کشیدند و هیچ اطلاعی از دین و فلسفه آن نداشت حالا رهبران مذهبی شده بودند وشغل و مقامی والا داشتند. مردم عادی هم که از جهل و نیاز به سوی آنان جلب شده بودند آدمکهایی برای آنان بودند.  شرق  غرب و شمال جنوب به نوعی با هم متحد شدند تا دمار از روزگار مردم عادی و طبقه متوسط در آورند. مردمی که از ظلم و ستم حکام دنیای سوم فرار کرده بودند به دامان دنیای اول پناه برده بودند با همان ظلم و ستم ها به نوعی دیگر روبرو شدند.  قانون که در اختیار ثروتمندان و اهل زرو زور بود اینبار هم از آنان نوعی برده ساخت که از چاه در آمده به دورن چاله هایی افتادند. فرهنگ حسادت و بی تفاوتی همچنان در بین فراریان حاکم بود و بجای تعاون و همکاری با یکدیگر به ضدیت پرداختند و هرکس خودش را عقل کل و علامه دهر می پنداشتی  و میخواست که به دیگران نوعی ریاست کند. فرهنگ استعماری  و استحماری که دیگر جزیی از وجود آنان شده بود براحتی قابل زودن نبود. 

 زن علیه مرد و مذهبی علیه مذهبی دیگر و حتی پسر بر علیه پدر تحریک میشد تا مردم فراری از ظلم در بندهایی تازه اسیر باشند.  درحالیکه ثروتمندان از عشق و سکس نهایت استفاده را می فرمودند دیگران را تعلیم به خود داری و خویشتن داری و دوری از عشق و سکس میدادند.  خودشان پری پیکرهای زمینی را در آغوش می کشیدند و هرشب دلبری تازه نفس طلب میکردند و دیگران را به خود ارضایی و ریاضت رهبری می فرمودند. آنان دسته بیل های خود را در نازهای دختران و زنان زیبا و درمانده در پی ثروت و قدرت فرو میکردند و دسته بیل های مردم عادی را به بریدن و سوزانیدن و دار زدن تهدید میکردند.  جوانان و دختران جوانی که در عشق عاشقی می سوختند را به کشت کشتار  می فرستادند و خودشان پری پیکران را در حرمسرای های خود اسیر و محبوس میکردند.  آنان هر شب از یکی آنان کام دل میگرفتند و جوانان را به حوریان بهشتی نوید و عده وعید میدادند واز آنان به عنوان آدمکهای خودشان سو استفاده میکردند  آنان بیضه های جوانان را می بریدند و آنان را اخته میکردند و به نگهداری ناموسهای بیشمار خود میگماردند. آنان همه دنیا را از آن خود میدانستند و بقیه را نوکر و کنیز خود می پنداشتند.  آنان به عیش نوش لهو لعب مشغول میبودندی و دیگران را منع میکردندی.  آنان پول حرام و نامشروع جمع آوری میکردند ودیگران را به بهانه داشتن مال حرام غارت فرمودندی. 

  مثالهایشان که معرف حضورتان هست   از ناصرالدین شاه هشتاد زنه و صد ها معشوقه  گرفته تا حرمسراهای سلطانهای عثمانی و آزار مردم توسط آنان که همانطوریکه میدانید ناصرالدین شاه حتی سروزیر با تدبیر خود را هم رگ زد.  امیرکبیر را.  و اکنون هم بانکهای غرب و شرق همراه با شرکتهای بیمه و شرکتهای تولید مواد مخدر و مواد منفجره و اسلحه سازی به جان مردم افتاده اند و از جهل و بی خبری و تعصب و تمامیت خواهی ما که در ما آنها را نهادینه کرده اند سو  استفاده میکنند. خرها همان خران است منتهی پالانهایشان عوض شده است. دیکتاتور دیکتاتور دزد و غارتگر است در هرلباسی که باشد. مردم را متعاد بیکار  متعصب  تمامیت خواه و بی انصاف بار میآورند تا خودشان سرخر نداشته باشند. کسی که رشوه میگیرد کسی که آفتابه دزدی میکند  جوانی که معتاد شده است  زنی که روسپی گری میکند مردی که در دام بانکهای غارتگر غرب گرفتار شده است وسرمایه های جزیی که به هر وسیله و بهانه ای غارت میشود و قانون و وکیل ها که در خدمت اربات قدرت و ثروت هستند. همه مارا به سوی ویرانی رهبری میکند.  تنها راه رهایی ما دوستی همکاری  اتحاد و دانش است.  آنان متحد هستند و ما متفرق آنان سرمایه ثروت و آدمکها را در اختیار دارند برنامه ریزی میکنند ولی ما متفرق و درهم مغشوش و بی اعتماد نسبت بهم. آنان میلیارد میلیارد می دزدندو ما به همین قانع هستیم که سر دوست و خانواده خود را کلاه بگذاریم و از دوستی و اعتمادشان سو استفاده کنیم  این است که ما هم در بندهای عنکبوتی آنان در گیر شده ایم.  پاره کردن این زنجیرهای که بر دست پای ما زده اند کاری آسان است. 

 ما به اتحاد و دوستی نیازمندیم تا بتوانیم یک صدا ویک دست و اتحاد در کثرت ها داشته باشیم  نبایست بگذاریم که به بهانه دین  مذهب  ملیت  قومیت نژاد  زبان ما را ازهم جدا سازند.  نمیدانم این را دیده اید که ماهی های کوچک برای فرار در از دست دشمن خورنده آنان بصورت دسته جمعی و بشکل ماهی بزرگی حرکت میکنند تا دشمن از نیروی وحدت آنان در هراس باشد و بسمت شان حمله نکند.  با امیدواری که بهار عرب همه گیر شود و تمام دنیا را بهار زیبایی فرا گیر گردد. بهاری که به حرمت و کرامت انسان در درجه اول اعتبار و معنا دهد و ارزش آدمی به آدمیت او سنجیده شود نه ثروتهای جمع آوری شده غیر مشروع وی. آنان که مارا زنجیر میکنند نیز از خود ما هستند که به مرض دیکتاتوری و تمامیت خواهی و خدایگانی شدن دچار شده اند و این توهم در آنان ایجاد شده که تافته بافته که آنان برتر و بالاتر از دیگران هستند و خود را بقول معروف گم کرده اند. و از آدمیت و مردم جدا شده اند. و متلقان و اطرافیان بادمجان دور قاپ چین و نوکران حرفه ای هم آنان را به ره سپردن در این روش مرتب تشویق میکنند.  باشد که همه ما و هم آنان از خواب خرگوشی بیدار شویم.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!