“چوب خدا صدا ندارد”

در جايي كه بسياري از هنرمندان پيشكسوت مورد بي مهري و بي توجهي قرار گرفته و مي گيرند، جمع آوري كمك هاي مردمي و انسان دوستانه و توجهات دولت مهرورز نصيب فردي مي شود كه شايد اگر مردم سابقه ايشان را مي دانستند هرگز حتي نام هنرمند را بر وي اطلاق نمي كردند.

هرچند كمك به بيماران و نيازمندان از ديرباز بخش مهمي از فرهنگ مردم ايران زمين بشمار مي رفته اما آقاي مجيد بهرامي (افتخار فرهنگ و هنر و قهرمان ملي!) در سال 1386 نه تنها موجب از هم پاشيدگي زندگي هنري يكي از هنرمندان ما، خانم زهرا اميرابراهيمي شدند، بلكه در بازجويي هاي بعدي معلوم شد كه ايشان با دادن وعده هاي كار و غيره به دختران از طريق اينترنت و چت روم از آنان بصورت عريان تصويربرداري نموده و موجب فساد و تباهي آنان مي شده است. در جريان پخش سي دي هاي هنرمند فوق و پيگيري هاي مسئولين امر، مجيد بهرامي طبق حكم قضايي شماره 86/1089/1478 شعبه 1089 دادگاه عمومي جزايي تهران مورخ 12/12/1386، به 6 سال زندان و پرداخت غرامت و شلاق محكوم شد كه در كمال تعجب پس از گذشت كمتر از 1 سال از صدور حكم، مجددا مشغول فعاليت هاي به اصطلاح هنري خود شد! انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده است!!

از آنجا كه بازتاب عملكرد ما به سوي خود ما بازمي گردد، پس از چندي شنيديم كه ايشان سخت بيمار شده اند.

و باز هم از آنجا كه بني آدم اعضاي يكديگرند، همه برايشان آرزوي سلامتي كرديم اما اينكه از ايشان به عنوان افتخار و هنرمند محبوب تئاتر ايران! ياد مي شود و با برانگيختن احساسات مردم از طريق زيرنويس تلويزيون و صندوق هاي كمك، از كيسه ي قربانيان براي اعزام به خارج از كشور و معالجه شان استفاده مي شود، لازم است شفاف سازي لازم در اين زمينه انجام پذيرد.

شكي نيست كه كمك به همنوع كاريست بسيار پسنديده، اما تعجب در اين است كه چرا اين كمك ها به آقاي بهرامي و نه به هنرمنداني چون استاد كشاورز، شاپور قريب و اصغر شاهوردي و… كه بيمار و نيازمند كمك مي باشند نمي شود؟!! صد در صد به اين سبب نيست كه خدمات آقاي بهرامي به جامعه ي فرهنگي هنري و مردم، وزين تر و ارزشمند تر بوده است.
يا بسياري از هنرمندان كه در فقر و عزلت و بي مهري و بي توجهي دوستان از دنيا رفتند. البته كار خير از هر جا كه شروع شود مايه ي خوشحالي است و به اصطلاح ضرر را از هر جا بگيريم منفعت است. اما اين مورد براي شروع كمي غيرمنصفانه نيست؟!

در نهايت اينكه، شاكي ايشان مدعي العموم بوده كه حق و آبروي ضايع شده ي مردم را مي بايست احقاق مي كرده. آيا اين حقوق ضايع شده با كمتر از يكسال حبس احقاق شد و ايشان از طرف چه كسي مشمول اين همه رحمت و عفو قرار گرفتند؟ و در مرحله ي بعد، اگر جرم متهم رديف اول اين پرونده يعني آقاي مجيد بهرامي قابل گذشت بوده، پس ساير متهمين نيز مي توانستند مشمول اين عفو و رحمت قرار بگيرند. كه نه تنها چنين نشد بلكه اذهان عموم طوري منحرف و از اصل ماجرا پرت شد كه گويي شاكي و مظلوم، ظالم و متهم بوده و نهايت سعي بر اين قرار گرفت كه حتي نام خانم اميرابراهيمي به كل محو گردد انگار ايشان اصلا وجود نداشتند يا اگر داشتند ظالم بالفطره بوده و بايد نامشان از عرصه ي هنر محو گردد. هيچ كس هم نگفت اين دختر طي اين سال ها با اين همه مهجوري و بي مهري چه مي كند و چگونه بايد به تنهايي بار اين همه ستم و توهين و بي مهري را تحمل كند و از ترس بي عدالتي ها دم بر نياورد.

حال و روز ديگر قربانيان آقاي بهرامي هم صد در صد بهتر از خانم اميرابراهيمي نبوده ولي شايد چون چهره شان مطرح نبوده وسعت فاجعه محدودتر بوده است.

بهرحال چه در مورد مجازات و چه در مورد هزينه هاي بيماري، ظاهرا ايشان مورد لطف و توجه خاص هستند. لطف و توجهي كه آرزو مي كنيم روزي نصيب هنرمندان خوش نام اين كشور نيز بشود. اما، درست گفته اند كه حرف هاي قديمي ها را بايد با طلا گرفت و قاب كرده جلوي چشم گذاشت.
مثل اين جمله كه: “چوب خدا صدا ندارد”

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!