لیبرالیسم که بستر را برای ابراز آزادانۀ همه دیدگاهها مهیا میسازد، منوط به وجود مستمر چپ و راست و توازن بین ایندو است؛ هر گاه یکی کمیتش لَنگ گردد، دیگری وحشی میشود و پدر صاحب بچه جامعه را در می آورد.
مشکل در سرزمین گل و بلبل؛ حاکمیت دیدگاهی است که علامت چپ میزند و به راست میپیچد، از قدیم الایام هم بوده؛ چیز جدیدی نیست.
مشکل دیگر جنس بزرگان قوم چپ ترجمه میباشد که اکثراً جوجه مستبدند. اینان بزور دگنگ هم که شده میخواهند آنچه را از خواندنش لذت برده، به اضافه افاضات خودشان در ایران پیاده کنند، اینان نه چپ، بل، چپول تشریف دارند.
جای بحث و دعوا ندارد؛ حقیقت محض است، دیکتاتوری پرولتاریا، چه از مدل کمونیسم و چه مائوئیسم، در بوتۀ آزمایش و در بلاد زادگاه خودشان فاجعه آفرید؛ در جاهایی دیگر هم موفق نشد و در ایران هم نشده و نخواهد شد.
متأسفانه وجه مشترک و قسمت عمده فعالیت چپولان ایرانی؛ همه رقم آنان که شامل شتر گاو پلنگ ملی-مذهبی-چپول هواداران شارلاتان علی شریعتی هم میشود، شده ابراز دشمنی با کاپیتالیسم و در صدر آن، آمریکا؛ آنهم در زمانیکه در کشورهای کاپیتالیست؛ خصوصاً آمریکا زندگی میکنند.
و دیگر آنکه؛ بعضاً به کوری چشم آمریکا از هر جک و جانوری که ابراز مخالفت با آمریکا میکند هم دفاع میکنند و در همین راسته است که حتی در عین مخالفت با نظام پربرکت، مسلح شدن اسلامیستها به بمب اتم هم باب میلشان است .
سئوال:
آیا زمان بازنگری اساسی و خانه تکانی ایدئولوژی ضدیت با آمریکا محوری مرغ یک پا دارد چپولان نرسیده؟
آیا یک کاسه کردن و مترادف جلوه دادن چپ اومانیست با چپول بازی؛ زبلی نخ نماشده نمیباشد؟
چه تعداد از این چپولان ایرانی در کشورهای آزاد میشناسید که عضو سندیکاهای کارگری و فعال مستمر در امور عدالت اجتماعی هستند؟
سئوالات زیاد است و برای شروع بجث سازنده همین سه تا کافی است.
تبریک