در قسمت های گذشته مطالبی در مورد سیدضیا الدین طباطبایی، برادران رشیدیان ، برادران جی ، حسین فردوست ، بهرام شاهرخ ، نواب صفوی ، جمال امامی ، جعفر شریف امامی ، حسنعلی منصور ، امیر عباس هویدا ، سيد حسن تقي زاده ، برادران انتظام ، مصطفی فاتح ، شیخ عبدالکریم حائری یزدی و محمد خلیل جواهری عرضه شد. در این قسمت به معرفی یکی از فراماسونرهای کهنه کار یعنی ابراهیم حکیمی ملقب به حکیمالملک می پردازیم:
١٨ – ابراهیم حکیمی (حکیمالملک)
ابراهیم حکیمی فرزند ابوالحسن حکیم باشی در سال ١٢٥٠ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد.پدرش ابوالحسن حکیم باشی طبیب مخصوص مظفرالدین شاه بود که مانند دیگر ولیعهدان قاجار در تبریز به سر میبرد. ابراهیم تحصیلات خود را نزد پدر آغاز نمود و سپس به مدارس آن زمان برای تحصیل علوم وارد شد. سپس برای ادامه تحصیل در رشته ی طب به تهران آمد و برای تکمیل درس خود به اروپا رفت و در دانشکده پزشکی پاریس به تحصیل خود ادامه داد.
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=42325
ابراهیم حکیمی در ۱۳۱۲ ه.ق، به پاریس مسافرت کرد و چند سالی در آنجا مشغول به تحصیل در رشته ی طب بود. تحصیلات طبی او در ابتدا خوب بوده است، ولی بعدها، به واسطه متارکه و عمل نکردن و عدم علاقه به این کار،از اطلاعات پزشکی او خیلی کاسته شده بود.
http://www.arianica.com/articleteaser/25327
در سفر دوم مظفرالدین شاه به اروپا در ۱۳۲۱ ه.ق، ابراهیم حکیمی همراه شاه به ایران بازگشت و حکیم باشیِ مظفرالدین شاه گردید و بعد از فوت عمویش، شاه لقب حکیمالملک را به او داد. حکیمالملک اندکی بعد از طبابت کناره گرفت. پس از مرگ مظفرالدین شاه، به مشروطهخواهان پیوست. وی عضو کمیته انقلاب ملی بود و جلسات کمیته در منزل او برگزار می شد.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9
پس از فوت مظفرالدین شاه حکیمالملک از دربار خارج شد و پس از مدتی به عنوان نماینده مجلس از طرف مردم تهران به مجلس شورای ملی راه یافت. در زمان به توپ بسته شدن مجلس توسط کلنل لیاخوف ، ابراهیم حکیمالملک به سفارت فرانسه پناه برد و جان خود را حفظ کرد.
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=42325
حسين كوزه كناني استاد بازنشسته دانشگاه ساكن استراليا می نویسد: «مورخان ماسوني تلاش داشته اند اين انديشه را در اذهان خوانندگان خود نهادينه سازند كه مشعل آزادي خواهي از سوي كميته انقلاب در منزل ابراهيم حكيمي (فراماسونر و استاد اعظم لژهاي ماسونيك) شعله ور شده و سپس تمام ايران را از نور خود منور ساخته است ، در حالي كه آنچه به نام كميته انقلاب در خانه حكيمي موجوديت پيدا نمود، جرياني بود براي مصادره انقلاب و در مصدر قرار دادن عناصر شبه انقلابي كه وابستگي آنها به تشكيلات فراماسونري غير قابل انكار است. شواهد بسياري وجود دارد كه نشان مي دهد، پس از به توپ بسته شدن مجلس شورا و اعلان حكومت نظامي، سايه شوم استبداد بر همه جا افتاد و تعداد كثيري از فرزندان مبارز وطن در سياه چال هاي باغ شاه به قتل رسيدند. در همين اثنا بود كه مدعيان دروغين انقلاب و ميوه چينان بعدي آن هر كدام به سويي گريخته و يا پنهان شدند و يا اينكه زير چتر حمايت دولت انگليس به طور كلي صحنه سياست ايران را رها نموده و از بيم جان به خارج پناه بردند… انگليس به واسطه سازمان فراماسونري توانست انقلاب مشروطه ايران را مصادره نموده و عناصر خود را بر راس امور بگنجاند».
http://groups.yahoo.com/group/AzerNews/message/18611
حکیمالملک در دورههای دوم و سوم مجلس نیز به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد. همچنین در دوره دوم مجلس، طی حکمی از طرف مجلس، مامور رسیدگی به دربار شد. وی در همین دوران، در زمان صدارت مستوفیالممالک، به کابینه راه یافت و وزیر مالیه گردید. در سال ١٢٩٠ خورشیدی در کابینه سپهدار تنکابنی، به سمت وزیر معارف منصوب شد و این وزارت را در کابینههای عینالدوله، مستوفیالممالک، علاءالسلطنه، صمصامالسلطنه و حسن پیرنیا (مشیرالدوله) نیز برعهده داشت.
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=42325
از کارهای مهم حکیمی در دورههای وزارت او (تا روی کارآمدن رضا شاه)، تأسیس مدرسه حقوق زیر نظر وزارت معارف، تأسیس مدرسه نقاشی به ریاست کمالالملک، تصویب قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور، و تأسیس دارالمعلمین بود. از جمله فعالیتهای سیاسی وی در این دوره مشارکت در تأسیس حزب تجدد همراه با علیاکبر داور و عبدالحسین تیمورتاش و محمد تدین بود. در جریان کودتای اسفند ۱۲۹۹، عوامل کودتا وی را دستگیر و چندی بازداشت کردند. با روی کار آمدن رضا شاه حکیمی از سیاست کناره گرفت و به تألیف پرداخت.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9
تنظیم دیکسیونر فرانسه به فارسی،و تألیف کتابی دربارهء کالبدشناسی از آثار این دوره ی اوست….در سال ١٣١٣ شمسی رضا شاه به منظور تجلیل از شاعر بلندنام ایران فردوسی طوسی به تجدید بنای آرامگاه این گویندهء بزرگ اشارت فرمود. برای اینکه همهء مردم امکان شرکت در این کار نیک را داشته باشند به پیشنهاد محمد علی فروغی ذکاء الملک و تصویب شاه قرار شد هزینهء تجدید بنا از محل فروش بلیت های بختآزمایی تأمین شود و حکیم الملک به ریاست هیئت مدیرهء بخت آزمایی انتخاب شد.
http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/17349/38/text
پس از سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، حکیمی به صحنهٔ سیاست بازگشت و در مرداد ۱۳۲۱ در دولت قوامالسلطنه وزیر مشاور شد، و پس از سقوط آن دولت در بهمن همان سال، تا ۱۳۲۴ عهدهدار سمت دولتی دیگری نشد. در اردیبهشت ۱۳۲۴، فراکسیونهای مختلف مجلس به نخستوزیری وی، متمایل شد ولی او در انتخاب وزیران، نظر نمایندگان را تأمین نکرد و در نتیجه، مجلس به وی رأی اعتماد نداد. حکیمالملک سپس در مهر ۱۳۲۴ برای نخستوزیری به مجلس معرفی شد و بهرغم مخالفتهای طرفداران سیدضیاءالدین طباطبائی و رأی ممتنع حزب توده، به نخستوزیری رسید. در زمینه سیاسی، برنامه وی رفتار ملایم با اتحاد شوروی برای ترغیب آنان به خروج از ایران و عدم حمایت از نهضتهای مخالف اشغالگران شوروی، و کاستن از نگرانیهای محافظه کاران بود. درخواست حکیمی مبنی بر رسیدگی دبیرکل سازمان ملل به مداخلات شوروی در امور داخلی ایران، موجب نارضایی گستردهٔ شورویها از حکیمی گردید. بیشتر مشکلات حکیمی در این دوره، ادامهٔ حضور نیروهای شوروی در خاک ایران، بحران آذربایجان، و محدودیتهایی بود که صدرالاشراف، نخستوزیر پیشین ایجاد کرده بود.سپس چند عامل باعث شد که مجلس قصد استیضاح وی را کند، از جمله به تفاهم نرسیدن با شوروی؛ پذیرفتن پیشنهاد بوین (سفیر بریتانیا در ایران) مبنی بر تشکیل کمیسیون سه جانبه مرکّب از نمایندگان انگلیس و شوروی و امریکا برای حل مشکل آذربایجان، بدون مشورت با مجلس. حکیمی وعده داد که در آیندهای نزدیک استعفا خواهد کرد، و همین امر سبب شد که استیضاح او پس گرفته شود. وی پس از شکایت از شوروی به سازمان ملل متحد به دلیل ادامهٔ اشغال آذربایجان، و یک روز بعد از طرح شکایت در سازمان ملل، از نخستوزیری استعفا کرد.
در آذر ۱۳۲۶، بعد از استعفای احمد قوام، حکیمی بار دیگر به نخستوزیری رسید. این دوره زمامداری وی کوتاه بود. وی در مورد قتل محمد مسعود استیضاح شد و استعفا کرد. دادن لایحه تشکیل مجلس سنا، طرح دعوی علیه قوام در مورد اختلاس از خزانه دولت، بستن باشگاههای حزب توده و دستگیری کارگران هواخواه حزب توده، از جمله عملکردهای وی در این دوره از نخستوزیری بود
وی در ۱۳۲۸، پس از ترور عبدالحسین هژیر، به وزارت دربار منصوب شد، اما پس از یک سال استعفا کرد.http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9
ابراهيم حكيمي و تشکیل مجلس سنا : در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۷، دولت حکیمی، لایحه تشکیل مجلس سنا را به مجلس شورا برد؛ این امر با اعتراض برخی از نمایندگان روبهرو شد؛ اما در نهایت، اساسنامه مجلس سنا تدوین شد و به تصویب مجلس شورا و صحه محمدرضا شاه رسید. بدین ترتیب، مجلس سنا که تشکیل و حدود اختیارات آن، طبق اصول ۴۳، ۴۴، ۴۵ و ۴۶ متمم قانون اساسی پیشبینی شده بود، برای نخستینبار در ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ در تالار مجلس شورا و همزمان با شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی گشایش یافت. ریاست دوره ی اول مجلس سنا با ابراهیم حکیمی (حکیمالملک) بود. وی تا آخر عمر نیز، سناتور انتصابی در مجلس سنا بود.
Various Sources
ابراهيم حكيمي به استناد جلد سوم كتاب فراموشخانه فراماسونري در ايران، به عنوان آخرين «استاد اعظم» لژ «بيداري ايران» كليه اسناد و مدارك و نشان ها و هداياي مختلفي كه از سوي لژها و تشكل هاي ماسوني در سراسر جهان، به اين لژ داده شده بود را تحويل محمد خليل جواهري داد
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1277754
ابراهیم حکیمی در ۲۷ مهر ۱۳۳۸ بر اثر ذاتالریه، در تهران درگذشت و در ابن بابویه شهر ری دفن گردید.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9
تصویر ابراهیم حکیمی (حکیمالملک)
http://www.iran-goftogoo.com/forums/uploads/post-10-1180351308.jpg
نظر شما چیست؟
xxxxxxxxxxx