وقتی آقای رضا پهلوی اعلام کرد که از آقای خامنهای در دادگاه کیفری بینالمللی «شکایت» کرده است، مقالهای نوشتم که در آن از منظر حقوقی ادعای ایشان را زیر سوال بردم. چند ایراد فنی دیگر هم مطرح کردم که متاسفانه به دلیل حملات شدید طرفداران ایشان و پاسخ نادقیق مشاور حقوقیشان در آن زمان کاملاً بی پاسخ ماند. اما حالا که چند ماه از این ماجرا میگذرد، آقای پهلوی در مصاحبهی اخیرشان با سایت خودنویس، خودشان اعلام کردهاند که «شاکی» آقای خامنهای نبودهاند بلکه تنها موراد نقض حقوق بشر در ایران را «گزارش» کردهاند!
در آن مقاله که موجب خشم فراوان دوستداران آقای پهلوی شد، من هم نوشته بودم:
« از آنجا که دادگاه بينالمللی کيفری با دادگاههای داخلی فرق دارد و در آن «شکايت شخصی» امکانپذير نيست، تاکيد افراد و رسانههای طرفدار آقای رضا پهلوی مبنی بر اينکه «آقای رضا پهلوی از آقای خامنهی شکايت کرده است» کاملاً نادقيق، تبليغاتی و انحرافی است. آقای پهلوی فقط و فقط اعلام کرده است که قصد دارد شورای امنيت سازمان ملل را قانع کند تا با تصويب قطعنامهای پروندهی رهبر جمهوری اسلامی را به آن دادگاه ارجاع دهد».
در ضمن، حالا که آقای پهلوی اذعان دارند که «شاکی» نیستند، بلکه «گزارشگر» نقض حقوق بشر در ایران هستند، از ایشان دعوت میکنم که این پاراگراف از همان مقاله را نیز جدی بگیرند تا اهمیت «گزارشگری» خود در نظام بینالمللی کنونی را بهتر دریابند:
«در حالی که «شورای حقوق بشر» سازمان ملل يک گزارشگر ويژه و يک مکانيسم خاص برای رسيدگی به وضعيت حقوق بشر در ايران تعيين کرده است، و اين گزارشگر تا به حال وضعيت ايران را در آن حد بحرانی تشخيص نداده است که آن را به شورای امنيت ارجاع دهد، منطقی نيست تصور کنيم که اولاً شورای امنيت پروندهی حقوق بشر آن کشور را به صرف درخواست يک چهرهی اپوزيسيون (يا حتی کشورهای پشتيبان او) در دستور کارش فرار خواهد داد و دوم اينکه شورای امنيت صرفاً با اتکاء به «مستندات» آقای رضا پهلوی تمام پروسهی حقوقی تعريف شده را دور بزند و بالاترين مقام سياسی ايران را به دادگاه کيفری بينالمللی ارجاع دهد. يعنی هرگز يک نهاد سازمان ملل (شورای امنيت) تمام پروسه و جايگاه يک نهاد ديگر (شورای حقوق بشر) را صرفاً بر مبنای مدعيات يک شخصيت اپوزيسيون از اعتبار ساقط نخواهد کرد».