یاد لب تو
در پوستم خانه کرده
فهم و غوغا محو شده
با یادلب تو
با یاد لب تو
در نسیم صبح خسته
سر درد فغان میزند
از مرگ گل یاس
بوی تن تو
در نهان قلبم لانه کرده
برای یاد آن شبهای نمناک
که جانفرسا بود
با بوی تن تو
با بوی تن تو
^^^^^^^^^
و قاصدکها بی جوابند
گرفتار
گرفتار گردباد
گرفتارگردباد زندگی
پیش میروند با تردید
پس میروند با شک
میچرخند به گرد حقیقت
قاصدکها
قاصدکها را رهائی نیست
قاصدکها بی جوابند
بی جواب از لب تو
بی خبر از غم من
که به یاد بوسه إی هستم
از لب تو
اورنگ
Avril 2012