به سایت رسمی شهر نو خوش امدید!

فرمانده ناجا خبر داده 900 پرونده تجاوز در سال 90 به ثبت رسیده که 60‌درصد آن مربوط به “لواط” و معمولا عليه افراد زير 15 سال و با “اغفال” صورت گرفته؛در همین حال یکی از کارشناسان مسائل اجتماعی درباره رواج تجاوز مردان به مردان و تبعات آن هشدار داده و وزارت بهداشت هم اعلام کرده در دو سال اخیر تعداد مبتلایان به ایدز در ایران، از راه برقراري روابط جنسي دو برابر شده است.

همزمانی این آمارها بار دیگر موضوع بحران جنسی در جامعه ایران را یادآوری می‌کند. به ویژه اینکه چند روزی است وبسایت “مرکز رسمی ازدواج موقت تهران” هم در فضای مجازی خبرساز شده و مدیر آن اعلام کرده با استقبال زیاد زنان یائسه و مطلقه برای صیغه شدن ساعتی مواجه شده است.

مهرانگیز کار در نوشته ای تحت عنوان: “پائیز پدر سالار” از ما زنان خواسته است تا در دعوای قدرت که محور آن، هر آن جا که قافیه کم آید بر مسئله  حجاب و عفاف و کردار و رفتار ما زنا ن می چرخد، ساکت ننشینیم و قدرت های خود محور و پدر سالار محور را به چالش بکشیم تا هر آنجا که قافیه را کم آوردند با استفاده از مسئله ما زنان یکدیگر را به چالش نکشند.

این که بار اول نیست که آقایان از زنان مسئله می سازند و با بزرگ و یا کوچک کردن آن مسئله پای خود را در جای دیگر محکم میکنند و یا رقیبی را از میدان بدر میکنند. بار هزارم است و ما زنان خوب دانسته ایم که آنها چه میکنند و چرا؟ شاید برای هم اینست که دیگر “محل شان نمی گزاریم” و راه خود میرویم. اما چنان چه موضوع جابجائی قدرت حاکمه مطرح باشد و جای زنان در آینده ایران البته که حق با مهرانگیز است و ما نباید حاشیه نشین معرکه باشیم.

بیاد بیاوریم که از اوایل انقلاب تا به امروز زنان کلان شهرها ، از سودای جنگ کوچه و خیابان و محل کار و خانه با حک.مت زن ستیز سرباز نزدند و در سایه خفت گشت های ارشاد و گزمه ها و عسس های مذکر و مونث و زندان و محرومیت و جریمه و تاوان پس دادنها ثابت کردند که هنوز هم که هنوز است ما “مسئله شان” هستیم و گر نه اگر ما رعایت خواسته های آنها را میکردیم که دیگر نمی توانستند ما را بعنوان ورق برنده و یا بازنده در بازی خود وارد کنند. پس ما همواره بوده ایم اما تنها در یک جبهه به طور جمعی و آنهم جبهه خحاب و پوشش اجباری و رعایت نکردن آنچه که آقایان را به واهمه میاندازد و یا وانمود میکنند که وهم برانگیز است:

“تن ما” از همان اوایل انقلاب دیگر از آن  ما نبود که بر آن هرچه میخواستیم بپوشانیم و یا با آن هر آنچه را که مایل بودیم بکنیم. “تن ما” به نماد سیاسی بدل شد که همواره در معادلات فدرت آفایان نقش زنده ای را بازی کرده است. “تن ما” در خلوت از آن مردان شد، خواسته و  ناخواسته و در اجتماع از آن سیاست ورزان روز.

اما ما با این تن چه کردیم مسئله ایست که باید خودمان به آن پاسخ دهیم و با آن کنار ائیم. خمینی با دادن فتوای حجاب و پوشش بر ما، از ما پرچمی ساخت که هر آنگاه که فرود آید دیگر از حکومت اسلامی او نه نامی ماند و نه نشان. ما اما بر این پرچم افراشته نوشتیم آنچه را که باید نمی نوشتیم. کردیم انچه را که باید نمی کردیم و گاه حتی بزیان خود این تن را مورد سوء استفاده قرار دایم آن را به تیغ جراحان پلاستیک و تاتو زنها و انواع رنگها سپردیم و گاه با مشارکت در مدارس عالی و پیشی گرفتن از مردان و پس زدن آنها.، تا بگوئیم که هستیم.

برخی از ما نیز نوشتیم و گفتیم و زندان رفتیم و شکنجه کشیدیم و اما زیز بار حرف زور نرفتیم که نرفتیم. برای اثبات این مدعا، نگارنده که از ابتدای آن انقلاب از دست رفته همواره در جبهه دفاع از حقوق خودمان گفته است و نوشته است و افتخار این را دارد که جزئی از موج آرام اما مداوم اعتراض علیه پایمال شده حقوق زنان بوده است، با کند و کاو در نوشته های سالیان پیش به مقاله ای برخوردم که در سال 1369 در اعتراض به ابتکار هاشمی رفسنجانی برای آسان تر کردن صیغه انتشار یافته بود. این نوشته را برای ثبت دوباره تاریخ در زیر عینا نقل میکنم.

دلیل آن که بدنبال این مقاله، نوشته های سالیان پیش را زیر و رو کردم خواندن نوشته ای بود از بهروز صمد بیگی در سایت روز آن لاین تحت عنوان :” اسقبال از صیغه ساعتی، رشد تجاوز به مردان“.

خواندن این نوشته مرا بیاد آن نوشته انداخت که در آن زمان نگارنده بدلایل محتلف آن را با نام مستعار انتشار دادم. اکنون پس از گذشت 23 سال از آن زمان مسئله صیغه به کسب و کار دولتی مبدل شده است و به جای شهر نو ما “سایت مرکز رسمی ازدواج موقت داریم” که طبق نوشته صمد بیگی “تلاش زیادی دارد تا به فعالیت خود رنگ و بوی مذهبی و قانونی بدهد.”

در این مرکز “خدمات” از زنان یائسه استقاده میکنند تا “عده” نگه ندارند و یا زنان “عدم دخول” را قید میکنند. اما به قول نویسنده عنوان “خودفروشی با کلاه شرعی” نام گرفته است و ج.ا. میرود که به تایلند اسلامی مبدل شود به جای ژاپن اسلامی (حداد عادل).

گرفتن جواز کسب چنین مراکزی با معرفی نامه از وزارت ورزش و جوانان و تائیدیه وزارت ارشاد امکان پذیر است!

خواندن نوشته صمد بیگی را به شما توصیه میکنم. دارای آمار و ارقام بسیاریست که حکایت از عمق فاجعه ای دارد که سوای سایر فجایع دامان ما زنان را بویژه گرفته است. بی خود نیست که یکی از زنان آشنا که بتازگی از ایران آمده بود میگفت که “دیگر جرات نداریم برای گرفتن تاکسی در هر زمان روز و شب سر حیابان بایستیم” همه مان را میخواهنداز پیر و جوان “بلند کنند”.

صمد بیگی می نویسد که روزنامه شرف به نقل از فرمانده ناجا گزارش داد که سالانه حدودأ 6 هزار جرم در کشور روی میدهد که در سال گذشته 900 مورد تجاوز به عنف ثبت شده است که بر حلاف سالهای گذشته بیشتر قربانیان را پسران زیر 15 سال تشکیل میدهند. در عین حال بالارفتن موارد بیماران مبتلا به ایدز و بویژه مردان خبر از فاجعه دیگر دارد. در کشوری که درهای آشنائی با رسم و رسوم روابط آزاد بین زن و مرد را بسته است اما به عوض، فحشای رسمی را تحت عنوان “صیغه” برسمیت میشناسد و خود کارگزار آنست. در کشوری که همه نوع قسق و فجور در بدترین شکل اما در حفا انجام میگیرد، در کشوری که از زنان به مثابه کالای دست دوم برای لذت مردان استفاده میکند نباید انتظاری بیش از این هم داشت. قربانیان سیاست ورزی های سیاست گزاری در ایران هم زنان اند و هم مردان زیرا که خشونت نهادینه شده علیه زنان اکنون دامان مردان را نیز گرفته است و برای هم این است که تجاوز به پسران زیر سن بلوغ چنین رشد تصاعدی به خود گرفته است.

این همان کشوری است که در مرکز رسمی ازدواج موقت آن “چهار نیروی ثابت” خانم وجود دارند که هم از لحاظ “اعتقادی و هم از لحاظ سلامت تائید شده اند”. به سایت رسمی شهر نو خوش امدید! کجاست آن زن بینوائی که در شهر نو سوزاندند و سوخته اورا در میدانها گردانند تا موجب عبرت دیگران شود؟

این است آن فاجعه ای که 23 سال قبل در اعتراض به فتوای هاشمی رفسنجانی انتشار یافت اما  گوش شنوائی ان فریاد را نشنید >>>

روحی شفیعی
ائتلاف بین المللی علیه خشونت در ایران

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!