بر آورد عبدالكريم سروش
به “كفار!” و بعضى فقيهان خروش
{http://iranian.com/main/2012/jun-5}
نهاده دو صد تا كتاب قظور
به روى كمر يا كه بر روى دوش
ز حافظ و رومى بگويد سخن
ولى سر بر آورده از اين وحوش
بلى، تا توانست اجحاف كرد
كنار همين شيخ هاى چموش
و حالا كه خود را ندامت كند
پناه برده پيش اوباما و بوش
بتازد به “كفار!” و بر “ارتداد!”
بطورى كه آقا بياورده جوش
بر آشفته گرديده از ناقدان
در اينجا همانند ميدان شوش
بگويد ز ولتر و يا از پوپر
نداند كه بايد بگردد خموش
بيامد به خوابم امام كبير
بوقت سحر، نيمه هنگام دوش
و گفتا كه استاد عبدالكريم
كند از ولى فقيه حرف گوش
اگر كه نخواهد, رود گوشه اى
همانند آقا كند زهر نوش
و يا كه جلالى كند گوش حرف
همان م-سحرشاعر سخت كوش
{http://asre-nou.net/php/view_print_version.php?objnr=21392}
كه گويد تو ديگر ز عرفان نگو
مكن مسخره عقل و احساس و هوش