گفتی که میندیش به فردا و به پار
“با بادۀ رز جهان به شادی بسپار”.
گر فکر دوفردا ننمودی خمار
این باده ترا کجا رسیدی, هشیار؟
گفتید که “آزاد ز خاک و آب و آتش شده اید”
بر سلک قلندران قدح-کش شده اید
دردا, که با سلسله ای ناپیدا
در بند شراب صاف بیغش شده اید
ما را نه هوای “قصر جمشید” بدی
نی تیر و نه بهرام و نه خورشید بدی
در دهر همی جلوۀ یاری جوییم
کز لعل لبش نبات جاوید بدی
نوزدهم مهرماه 1391
اتاوا