بیش از یک دهه است که از توسعه نسل جدید شبکه های اجتماعی میگذرد، این سرویس های اینترنتی امکانات بهم پیوستن مردم برای شریک شدن در فعالیت های مختلف روزمره زندگی شان فراهم مینماید. شبکه ها ی اجتمایی دارای کاربردهای مختلف در حوزه های حکومتی، تجارتی، دوستیابی، آموزشی، ملی، طبی و بهداشتی، اجتماعی، سیاسی و غیره میباشد. اخیرا این شبکه ها موارد استفاده قابل توجه ای در زمینه های سیاسی و اجتماعی پیدا کرده اند، امثال این موارد را میتوان در حرکت آزادی بخش ایرانیان در ژوئن سال ۲۰۰۹ و همچنین بهار عربی مصر، لیبی و سوریه در کاربرد های تویت و فیسبوک و غیره مشاهده داشت.
یکی از این شبکه ها که در امریکا مورد استفاده اجتمایی و سیاسی دارد رددیت (Reddit ) نام دارد، ساختارچنین الگوی شبکه اجتمایی در یک کشور دمکراتیک همچون امریکا لزوما کوشش در پرورش افکار جمعی برای پیشبرد دمکراسی نداشته و میتوان گفت که صرفا در جهت گسترش اطلاعات عمومی و یک نوع خبر رسانی در ارتباط با فعالیت های روزانه مردم بنا گردیده است. توده مردم در امریکا نیازی به فراگیری اصول دمکراسی و باز شناختن حقوق مدنی خود ندارند زیرا قوانین مدنی وضع شده در این سرزمین آنها را با این اصول آشنا ساخته است ولی برای جامعه آمریکایی مهم است که بدانند در عالم ورزش، هنر، هالیوود، مد، و غیره چه میگذرد.
مشابه چنین شبکه سایبری، ایرانیان سایت بالاترین (Balatarin) را دارند که بر اساس ساختار سایت آمریکایی رددیت اقتباس گردیده است و از شیوه مشابه استفاده میکند. تا بحال به قوانین ارسال لینک در بالاترین دقت کرده اید، آیا از خود پرسیده اید که اصولا چرا باید چنین قوانینی وجود داشته باشد؟ چرا باید تقسیم بندی های داغ و تازه و غیره وجود داشته باشد؟ پاسخ ظاهرا برای ایجاد هیجان و رقابت میان کاربران است! ولی واقیعت در پس این فرمول ها چیز دیگری است، وقتی که لینکی داغ میشود، در واقع آن خبر چراغ سبز میگیرد برای انتشار در مقیاس گسترده. ولی تصمیم گیری چگونه است؟
پروسه بدین ترتیب است که ابتدا لینک های وارد شده توسط کاربران رأی گیری میشود، نتیجه این رأی گیری سپس با فرمول های برگشت کننده ادغام گشته و یک نوع شاخص تعین کننده جهت تصمیم گیری در انتخاب لینک برای تکثیر انبوه و یا برعکس توزیع در مقیاس کوچک بکار میرود. بعبارت دیگر این فرمول ها تعین میکنند که کدام موضوعات خبری و یا کدام مقالات میتوانند در کانال های تکثیری بالا (داغ شدن) قرار گیرند و کدام ها در مجرا هایی قرار گیرند که معدود خواننده گان را در بر داشته باشد. ولی چه سیاستی در پشت چنین سیستم کدبندی و کانالیزه کردن اطلاعات میتواند قرار داشته باشد؟ این ساختار میتواند جلوی توزیع انبوه آگاهی های ضروری را بگیرد، همانطور که میتواند ارسال اطلاعات پوچ و بیهوده را در میان توده مردم تسریع نماید، مسلم است که هدف چنین سیستم هایی نمیتواند چیزی جزء سیاست دنبال کردن کنترل اطلاعات و کند کردن آگاهی رسانی، و نتیجتا به تعویق انداختن شتاب تحولات اجتماعی در سرزمین ما در بر داشته باشد. حتی اگر فرض بر این داریم که نتایج رأی کاربران بر روی لینکها بدون دخالت فرمول های برگشت کننده، تعین کننده چنین شاخصی است، نتیجه کار این خواهد بود که توده نا آگاه عوام خود افسار تعین کننده مسیر پیشرفت بسوی دمکراسی را در دست گرفته است، و در آنصورت پرسش اینستکه آیا شاگردان کلاس آموزش دمکراسی که خود نیاز به آموزش دمکراسی دارند میتوانند نقش معلمین پیشبرد دمکراسی را هم برای خود داشته باشند؟
ما لازم نیست که بقول آمریکایی ها کپی کت “Copycat ” یا مقلد باشیم، روش رددیت برای جامعه دمکراتیک آمریکایی درست شده است، این جامعه همانطور که گفته شد نیازی برای پرورش دمکراسی در خود نمیبیند و لذا چنین وبسایتی که نهایتا توسط خود مردم توسعه میابد اهداف دیگری را دنبال میکند که به آنها اشاره گردید، همین نتیجه را میتوان در مورد سایرالگو های اجتماعی در جوامع دیگر گرفت. ساختار و الگوی هر شبکه اجتماعی لزوما باید بر اساس نیاز های آن جامعه طراحی گردد. جامعه کنونی ما بیش از هر چیز دیگر نیاز به پرورش آگاهی قشر عوام در امتداد پیشبرد دمکراسی در اجتماع دارد، و لذا باید الگویی را برای این جامعه بکار بست که این نیاز را مرتفع میکند، مسلما الگوی آمریکایی رددیت که مورد مصرف اجتماع آمریکایی را دارد نمیتواند پاسخ گوی نیاز های جامعه ما باشد.
اصولا اگر نیت، بالا بردن آگاهی مردم برای پیشبرد دمکراسی در جامعه باشد ،کار بیهوده ای خواهد بود که لینک ها از نظر اهمیتشان، توسط عده معدودی از میان توده مردم که عموما دارای آگاهی های میانگین بویژه در زمینه های پیشبرد دمکراسی هستند و خود نیاز به دریافت و بالا بردن آگاهی در این زمینه دارند، کد بندی شوند، چرا که به احتمال بسیار زیاد نتیجه توصیه چنین گروهی چیزی در همان میانگین عمومی توده مردم بوده که کمکی در ترفیع آگاهی جمعی آنها نخواهد داشت. ناگفته نماند که در میان این گروه همواره هستند کسانی که بصورت مزدور خریداری شده اند و رای دادنشان به لینک ها بر اساس دستورات گرفته شده از اربابان خود که بر سامان اعمال سانسور و انحراف از مسیر کاربردی صحیح نهفته است میباشد. درست همانطور که یک کلاس درس نیاز به معلم متخصص دارد و شاگردان نمیتوانند خود هم نقش معلم و هم رل شاگرد را بازی کنند، تحولات اجتماعی توده عوام هم بایستی توسط کارشناسان اجتمایی، سیاسی، و فرهنگی هدایت شوند، و لذا ارجحیت ارسال لینک و کد بندی آنها میبایستی توسط نظارت و سفارش این گروه، و بدون استفاده از روش رأی گیری کاربران، تامین گردد تا اطمینان حاصل شود که تغیرات اجتماعی با استفاده از شیوه علمی و فنی صورت گرفته و لذا میتواند حاصل نتیجه بخشی در پیشبرد دموکراسی جامعه ما داشته باشد.
منصور راستانی
۲۴ اکتبر ۲۰۱۲