بارها در باره عارضۀ سادیسم ایرانی آزاری کارگزاران نظام نکبت مسلمین “اصلاح طلب” و غیرۀ ۳۴ سال حاکم بر ایران و ایرانی مطالبی تقدیم شده، برای نمونه اینجا.
دو هفته پیش نوشته کوتاهی در باره سعید صدیقی، یکی از ١٠ ایرانی که منتظر به قتل رسیدن بودند تقدیم شد، چند روز پیش همه آنان را کشتند، این هم خاطره مادر از آخرین دیدار:
“مادرم وقتی به زندان اوین رفت، سعید فقط از او خواهش کرده بود که حکم اعدام او را عقب نیندازند. گفته بود ۱۲ روز تمام من را شکنجه دادهاند. توی این ۱۲ روز نه به او آب داده بودند، نه غذا داده بودند. برادر من ۸۳ کیلو بود. در عکسها معلوم است. ورزشکار بود، ولی ۴۰ کیلو شده بود. مادرم میگوید آن قدر کثیف بود و بوی گند گرفته بود که سربازها طرفش نمیرفتند.
گفته بود تمام این ۱۲ روز، هر روز صبح قبل از اذان صبح، در انفرادی را باز میکردند، طنابدار را میانداختند گردنم و بعد پایین میآوردنم و میگفتند حکمات عقب افتاده است.”
اگر این رفتار وحوش با ایرانیان مصداق بارز سادیسم نیست، پس چیست؟
تنها راه رهایی؛ تلاش بی امان برای سرنگونی کلیت نظام وحوش “اصلاح طلب” و غیره است و لاغیر.
تبریک