“اى خرد مند عاقل و دانا”
قصه روبه اى تو بر خوانا
روبه اى حيله گر شده تائب
زاهد و عابد و مسلمانا
آن قدرگشته بى حيا پر رو
كه كند بارديد ز زندانا
همرهش قهرمان كهريزك
تا خورد يك قسم به او جانا
كه دگر هيچكس نيازارد
نكشد هيچ فرد دندانا
كابل كمتر زند به زندانى
چنگ كمتر كشدچو حيوانا
شك به جان ها نياورد وارد
درنياورد ز حدقه چشمانا
ديگر اوبا مسلسل و هفتير
نكند توى بند تيربارانا
هيچكس را به دار نياويزد
يا قپا نى زند به كتفانا
گويداين شيوه ها غلط باشد
ما ز اين كرده ها پشيمانا
آر ولى فقيه و ازآخوند
نبردبيش ازاين و فرمانا
إز حقو ق بشر و إز قانون
ميكند پيروى عزيزانا
اين خبر ها رسيد به زندان ها
همه إز خنده روده برانا
همه زندانيان به خود گفتند
اين ا.ن بى حيا چه نادانا
دست انداخته ملت ايران
به تمسخرگرفته عقلانا