این روزها هر سایت ایرانی را باز کنی چشم های نگران و غمگین ستار بهشتی نگاهت می کند.
نه!
نمیخواهم ببینمش!
پله پله برمیشد
همهی مرگش بردوش.
سپیدهدمان را میجست
و سپیدهدمان نبود.
چهرهی واقعی ِ خود را میجست
و مجازش یکسر سرگردان کرد.
جسم ِ زیبایی ِ خود را میجست
رگ ِ بگشودهی خود را یافت.
نه! مگویید، مگویید
به تماشایش بنشینم.
“لورکا”