اندر باب علل توسعه امپراطوری ایران از شرق و غرب

چند روز پیش باز هم سرّ و کله این دوست مومن ما
پیدا شد و نرسیده شروع کرد به پرخاش، که تو کی‌ میخواهی‌ دست از سرّ کچل
من برداری، شنیده‌ام که باز در باره من و اعتقاداتم در افشانی فرموده اید
و بر جماعتی از خود نا آگاه تر داد سخن داده‌ای که در راه اسلام آن چه نا
گفتنیست آن میدهم! خجالت هم چیز خوبیست، کره خر دیگر سنی‌ از ما گذشته
است، کی‌ میخواهی‌ دست از پشت سرّ من حرف زدن برداری؟ این هم شد حکایت
جنقولک بازیهای دوران دبیرستان دارالفنون که پشت من مینشستی و فندک زیر
صندلی‌ام روشن میکردی!؟ کفّ دهانش را با دستش پاک کرد و ادامه داد بر پدر
و مادر آن کنسولی لعنت که به تو بی‌ خدا ویزای آمریکا داد، اونور دنیا کم
از دستت کشیدم حالا نوبت این ور شد؟

دیدم توپش بد جوری پر است و یقینا باز بد خواهان به دوستی‌ من و او رشک
برده اند و از ساده لوحی زبان زد او بهره‌ها گرفته و از این طریق در تحمیق
دو چندان او کوشیده اند. لحظاتی در چشمانش خیره شدم و آنگاه به خورشید که
نزدیک غروب کردن بود و به آرامی گفتمش الاغ جان اگر سنی‌ از ما گذشته است
که دیگر کره نیستیم ونگهی وقت نماز است با این داد و فریاد‌ها و گلو پاره
کردن‌ها عنقریب به جهت همان سن و سالت وضویت در شرف بطلان است و احتمالاً
چند بد و بیراه هم به خاطر آن باید بشنوم و در ضمن آن داستان فندک هم کار
هادی غفاری بود نه من، گفت کدام هادی غفاری را میگویی؟ گفتم همان که
بعد‌ها آیت الله شد، گفت همان که گویند هویدا را از پشت گردن تیر زد! گفتم
خودش است ظاهراً از جوانی‌ از پشت به مقاصد پلید خویش میرسید، گفت چه
شانسی‌ آوردم خطر از بیخ گوشم گذشت، گفتم خیر خطر از زیر صندلیت گذشت آنهم
به خاطر هشیاری و چابکی‌ من، واقعا که خجالت چیز خوبیست، ببین بعد از گذشت
سالها چگونه تشکر میکنی‌! از تمام این حرفها گذشته این چرت و پرت‌ها چیست
که از پشت سرّ حرف زدن گفتی‌ من به اعتقادات که خرده گرفته‌ام که تو دومی‌
آن باشی‌؟ به من چه که میخواهی‌ روزی صد بار دولا راست بشی‌ و اسمش را
بگذاری عبادت و یا سرّ آلت این و آن بری که نبریده به بهشت راه ندهند و
خداوند در روز قیامت سرّ فشنگیان را بر اقوام دیگر برتری دهد، به من چه که
نمیخواهی فکر کنی‌ که از چه رو قادر متعال نشان معقول تری برای آنها ایکه
می‌خواهد برتری دهد قرار نداد که نیازی به کندن شلوار نباشد آنهم در آن
وانفسای روز قیامت. این مسلمانیست که جمعی‌ را در آن واویلای روز حشر با
کون برهنهٔ به این سوی و آن سوی سرّ بدواند و در نتیجه مرحوم علامه قزوینی
را بعد از گذران عمری به عبادت و طهارت و دوری از نجاست به خصوص بول و
غایط حیوانات حرام گوشت به نامردی به خاطر دمی افکار و هوس‌های زود گذر
آنهم در روز معاد فی‌ الفور رهسپار جهنم نمایند؟ تو از هر کس دیگری بهتر
مرا میشناسی و میدانی‌ به دنبال به سخره گرفتن باورهای کسی‌ نیستم آنهم
دوستان قدیمی‌! در حاشیه بگویم که در آن لحظات یکباره علت و دلیل اصلی‌
توسعه امپراطوری ایران را از شرق و غرب و نه از شمال و جنوب را دریافتم!
دریافتم که از سوی شمال که خود از آنجا مهاجرت کرده بودند و میدانستند
سرما بیداد می‌کند و به دلیل ذکاوت و هوش اریأیی به سهولت دانستند که
انطرفها تا ظهور شخصی‌ استالین نام آباد نخواهد شد و در جنوب هم تعداد
اندکی‌ اعراب بودند که به خوردن بول و غایط حیوانات مشغول بودند و با این
کارشان حال اقوام دیگر از جمله ایرانیان را بهم میزدند و هنوز محمدی ظهور
نکرده بود که به آنها بگوید آقا جان این کار را نکن و تازه وقتی‌ هم که
ظهور کرد اعراب تا مدتها مقاومت میکردند و هم چنان به این کار ادامه
میدادند و این سیاست و تدبیر نمیدانم علی‌ یا عمر بود که سازش کردند که حد
اقل از تناول بول و غایط حیوانات حرام گوشت خود داری کنند در نتیجه
پارسیان اعراب را به حال! خود گذاشته به کشور گشأیئ از شرق و غرب
پرداختند. البته از این افکار حاشیه‌ای چیزی به دوستم نگفتم چون فکر کردم
باز خیال می‌کند در صدد دست انداختن هستم و این بار به عربها گیر داده ام.

کم کم دوست قدیمی‌ آرام گرفت و قبول کرد که بد خواهان در پی خشک کردن
درخت دوستی‌ ما بوده‌اند ولی‌ یکباره مثل برق گرفته‌ها از جای پرید که‌ای
داد بیداد آنقدر حرف زدی که نمازم قضا شد گفتم نگران نباش رکعتی پنج دلار
میگیرم و برایت میخوانم البته نگهداشتن وضو خرج اضافه دارد ولی‌ به خاطر
دوستی‌ یک کاریش می‌کنم، گفت حالا دیدی!؟ راستی‌ از هادی غفاری چه خبر؟
گفتم سه چهار ماه پیش یک ویدئو در یوتیوب از او دیدم جماعتی دنبالش بودند
و شعار میدادند

“غفاری گردن زن، محمود گردن بزن”

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!