پاييز در نياوران

براي فرشته خاطرات كودكي
—————–

دستها که می خواهند در هم شدن را
پاها که مزه مزه می کنند ایستادن را
و هوای سیال ذهن …
من هنوز معتاد رخوت پاييزم.

ماندن يا رفتن؟
سوال كودكانه سالهاي دور

نه رفیق
پاییز در نیاوران آبی است
رفتن ورفتن در سرنوشت ماست

شاید شاید شاید ،رفتن ،
همین رفتن ها
معنای زندگی باشد

پاییز در نیاوران آبی است
و من هنوز معتاد رخوت پاييزم

نه رفیق
من از ماندن جا مانده ام و از رفتن می هراسم
من از دیوارها که خانه ها را می سازند و از خانه های سفید و سیاه بی زارم
در شهر تو که آدمی آدم نیست
و کلاغها هم از نشستن در کنار پیاده رو می هراسند
من وسوسه عشق را و لذت دروغین ایستادن را
به بهای سنگین سنگ شدن
نمی ستانم

برای رفتن بهانه زیاد است و برای ماندن دلخوشی کم

سوگند به نام این شهر
که من در رویای تبتم……

“در سرزمینی که عشق کاغذی است
انتظار معجزه را بعید می دانم….*”

* به نقل از شعري از خسرو گلسرخي

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!