پائیز در منزلمان
نسیمی وزید
گرد و غباری از بام به حیاط ریزید
ننه جان در مطبخ شام پزید
صدائی و سیمائی از راهی دور رسید
خبر از پائیز بود،
و گذر از تابستانی سخت
خبر از قیمتِ یک بشکهء نفت
خبر از مفقود شدنِ یک زن
خبر از مرگِ چندین تن
خبر از شهیدانِ جدید
خبر از تأکید
خبر از افزایش تهدید
بانگی از دالانی، کو ذغالی در غلیانی؟
ننه جان دستش از دادِ پدر لرزید
خبر افزود،
مرگِ اوباشان تقصیر خود آنهاست
جد، با ریش سفیدش، گوزید
ننه جان خندید
دود تنباکو در منزل پیچید
گردبادی مهیب از کویر وزید
ابری نقیض از مشرق رسید
سوسکی،
از شکافی،
به یک سوراخ دوید
زاغ سیاهی،
از بامی،
به یک شاخه پرید
بیخبر،
پسری از دار آویزان شد
مادری گریان شد
شیوهکنان،
جیغزنان،
فریاد زد،
خونِ پسرم گردن توست، پست فطرت
رعدی چند غُرید
آسمان اشک بارید
طوفان شد
برگ زردی به پنجره چسبید
٢٣ مهر ١٣٨٨
امریکا