Blog

بینی مش کاظم

در حکمت فارسی داستان کوتاهی ست که روایت می کند پیشخدمت یک حاجی بازاری، مش کاظم نامی بود که دماغ بزرگی به اندازه ی یک

Read More »

“آرزو”ی گمگشته

بسیاری گفته و نوشته اند که “عادت می کنیم”*، رمان دوم خانم “زویا پیرزاد”، نسبت به “چراغ ها را من خاموش می کنم”*، افت بسیار

Read More »

سالگرد مشروطیت

می بینی که دست کم بایگانی ام مرتب است. عصر یک روز گرم، در قهوه خانه ای گوشه ی خیابانی در “باسل” نشسته بودیم. گفتی

Read More »

برای هما …

هما روستای عزیز، با سلام متاسفم که بعد از این همه سال، یک چنین موقعی باید برایت بنویسم. بیخود می گویم اگر بگویم همیشه ی

Read More »

ای ایران!

گناه من نیست اگر خبرها کمدی تراژیک اند و اولین عکس العمل هر آدمی قاه قاه خنده- گریه است.   گناه من نیست اگر اگر

Read More »

“پیش”رفت

… در نظرعلماء، علم اساسن منحصر است به علم دین؛ “علم، همین سه علم است، یا آیه ی واضحة الدلاله… یا فرضیه و واجبی که

Read More »

آهستگی

اگر به خواندن کوندرا عادت داشته باشی، در طول 149 صفحه “آهستگی” بارها می خندی، چشم از کتاب بر می داری و جایی، نقطه ای

Read More »

در حسرت ویلی برانت

در دسامبر 1913 که به دنیا آمد، نامش “هربرت فرام “(Herbert Ernst Karl Frahm) بود. تحت نظر پدر بزرگ مادری اش پرورش یافت. شاگرد مدرسه

Read More »

روضه ی رضوان

من هم زمانی طلبه وار در جستجوی روضه ی رضوان بودم. چه می شود کرد؟ به اعتبار این که در زندگی گذرت به کدام کوی

Read More »

از تولید به مصرف

یکی دو بار در روز، صدای زنگی سرتاسر بازار “پهارگنج” را طی می کند، آرام، یک نواخت و با فاصله. به شتاب سر تراس می

Read More »

باشگاه گیاهخواران

از ایستگاه که می آمدم، از خود پرسیدم به خانه می روم که چه؟ کسی که منتظرم نیست، مگر کتاب ها و کاست ها و

Read More »

عادت به دار

با دیدن عکس، آن هم در صفحه ی اول “کیهان”، سخت جا خورده بودم. صبح گرمی بود. به محوطه ی دانشگاه “علیگر” که رسیدم، از

Read More »

شمنیسم

  … “شمن” Shamanمجموعه ای بود از پزشک و جادوگر و کشیش و ملا و دعا نویس که از جایی در تاریخ، جزو افراد قبیله

Read More »

کرم هفتواد

  داستانگوی طوس روایت می کند که به روزگار اردشیر، بر کناره ی دریای پارس، شهری تنگ بود که مردان بسیار داشت. دختران شهر بی

Read More »

کومپانیه رو

از آن برف های سبک اوایل نوامبر است، عین پرهای ریز و سبک پرنده ها، رقصان در باد، بالای زمین می چرخند، انگار فوجی از

Read More »

جنگ “پشن”

در جنگ “پشن”، ایرانیان به سپهبدی گودرز، در محاصره ی سپاه توران، به سپهسالاری “پیران ویسه”، گرفتار می شوند. در طول روز جنگی سترگ میان

Read More »

برف*

“کا”* پس از سال ها اقامت در فرانکفورت، به استانبول می رود. حالا در وطن شاعری شناخته شده است. در استانبول می شنود که در

Read More »

دعوت به مراسم گردن زنی*

“سین سیناتوس” به جرم “نفوذناپذیر”ی، جان سختی، یکه تازی و جرم های سنگین مشابه دیگر، به اعدام محکوم می شود. قاضی حکم نهایی را درگوشی

Read More »

نورمن می لر

در پانزده دقیقه ای که برای قهوه و دود، استراحت داده بودند، “گونار” گفت؛ “می لر”* مرد! فقط نگاهش کردم. نمی شود باور کرد آدم

Read More »

کلاه کلمنتیس

در فوریه ی 1948، “کلمنت گوتوالد”، رهبر کمونیست (چکسلواکی) به مهتابی قصری از دوران “باروک” در میدان بزرگ قدیمی شهر “پراگ” قدم گذاشت تا برای

Read More »

ای بی نجابت باغ

سلام آقای نوری زاد! نامه های اول و دوم شما را که خواندم، شبی در جمع عزیزان هم وطن، شنیدم کنایه های شما به “مقام

Read More »

تمکین

شخصی به نام “علی محمد شمس” طی مطلبی در سایت “کلمه”، انفجار در ملارد کرج و حمله ی بسیجی ها به سفارت بریتانیا در تهران

Read More »

هر که در نصفه ی خودش

معاون هنری آقای پهلبد در وزارت فرهنگ و هنر شاه سابق، شخصی بود به نام روحانی که در ادارات زیر نظرش لطیفه های زیادی در

Read More »

مصدقی یا مدرسی

  از فرمان مشروطیت به این سو که ما به جمع ملت های دارای پارلمان پیوسته ایم، تنها دوره هایی از مجلس که می توانیم

Read More »