Blog

مکاشفهای دیگر

باید دیگر هیچ باری را از بغچه‌ام کنار راه نگذارم به نیت سبک‌تر رفتن… چون فایده‌ای ندارد! راه، راه نیست: دنبالة ردایی است که کش

Read More »

هشدار

شبی در کافه خواستم خاطره بنویسم قلم و کاغذی دادندم اکنون استوانة فلزی آن جای انگشت اشارة این دست را گرفته است و خطوط آبی

Read More »

آنتیفمینیسم

کی گفته تحمل درد زایمان دشوار است؟ من خودم تا به حال چند شکم مادر زاییده‌ام! یک سر به گورستان پسرانی که از درد نارسیسیسم

Read More »

بازی 10

    بازی، قمار نیست: قایق کوچکی است که جزیره‌وار بر رودخانة آرام سُر می‌خورد. قمار، کشتی گران‌بهایی است که چوب‌پنبه‌وار تلاطم توفان را می‌جوید.

Read More »

هیچ یک با هم

دختر ایرانی بود یا می‌نمود با چشمانش که میان ابر اخم و شبنم یک لبخند به نزدیکتر زآنچه می‌دید و دورتر زآنچه در خیالش بود

Read More »

مجال

کاکلی‌ها لای میله‌های نگاه مضطربت تا آخر شادمانه پَرپَر زدند… قناری‌ها در گلوگاه سلاخ یقین‌هایم از فراقِ فراق خموش گریستند… عشق را، باری، زبانِ سخن

Read More »