اونی که رفته دیگه برنمیگرده
از خیابون شاه که می پیچیدی تو لاله زارُ راست شیکمت رو که میگرفتی به طرف توپخونه ٬یه کم پایین تر میومدی کافه سهیلا بود
از خیابون شاه که می پیچیدی تو لاله زارُ راست شیکمت رو که میگرفتی به طرف توپخونه ٬یه کم پایین تر میومدی کافه سهیلا بود
سالها پیش وقت جناب اسدالله میرزا می خواست طریقه مسافرت به سانفرانسیسکو را به سعید یاد بدهد کل وسایل آموزشی او عبارت بود از یک
در زندگی لذتهایی هست که فقدانش مثل خوره روح را (البته به معتقدینش) آهسته و در انزوا می خورد و می تراشد و به فنا
اینروزها ایام خجسته هشتم مارث الثانی است و یوم النسوان و علی الخصوص پلنگه ٬ پلنگه چشم قشنگه …!! ( ببخشید اون که یک چیز
بیشتر مخاطب ترانه های فارسی شخص “یار ” یا “دلبر و دلدار ” می باشد (اعم از بی وفا و وفادار) ولی گاهی مخاطب این
دیر وقت بود . یادم نیست دقیقا چه ساعتی بود ولی هرچه بود نیمه های شب بود. خواب خواب بودم که با صدای در از
چند خیابان بالاتر از خانه ما یک پایگاه بزرگ هوایی قرار دارد .به عبارتی یکی از بزرگترین پایگاه های نیروی هوایی آمریکا در ساحل غربی . هر
علی الاستحضار اینکه یوم یکشنبه بیست و هفتم برج سرطان برابر با هجدهم ژوئیه فرنگی یک پرده تیارت تماشایی کمیک و سخت مفرح در محل
اسفند که می شد انگار آب ریخته باشی در لانه مورچه . همه می ریختند بیرون . برای خرید و شاید به بهانه خرید .انگار ریتم زندگی
یکی از دایی ها کلکسیون صفحه موسیقی داشت . بزرگ و کوچک و ایرانی و خارجی . سی و سه دور و چهل و پنج
یکی از تخصصهای محسن نامجو فارسی کردن ترانه های خارجی است . ندیده ام و یا شاید بهتر بگویم نشنیده ام خواننده دیگری ترانه های خارجی را با این
توضیح :این پست مربوط می شود به سومین سال نوشتن وبلاگم که مدتی قبل بود. بی مناسبت ندیدم این خطبه را که جهت توضیح بعضی
چند روز است که کارم شده شنیدن چندین و چندباره آخرین آلبوم محسن نامجو به نام “آخ” آلبومی که آنرا با همراهی گلشیفته فراهانی بیرون
Nazy Kaviani writes: The stage was set for an unforgettable performance. They came by planes with suitcases full of instruments and costumes, CD’s and books.
نمی دانم این کلیپ کار کیست . یک آدم باذوق عکسهای وقایع اخیر ایران را با یک ترانه قدیمی ایتالیایی همراه کرده . دیدن بار اولش با
و من روزی مشهور خواهم شد ٬ به هر راهی که بتوانم و بشود .خوابش را دیده ام و به دلم هم برات شده ٬ من روزی
خدا بیامرز مادربزرگم اصطلاحی داشت که موقع دعا کردن برای ما می گفت:خدا عاقبت بخیرت کند بچه. دعای خوبی است . هرچه می گذرد بیشتر
والا بابام جان دروغ چرا٬تا قبر آ.آ.آ .آ ما که به چشم خودمان ندیدیم یعنی اگر راستش را بخواهید ما از خمیرگیر شنیدیم که ازممدآقا نانوا
آورده اند بلاغره خاتونی بلاغت می کرد اندر باب فن طبخ و هنر آشپزی. دائم اندر رموز این کار تحریر کردی و تفصیل نوشتی واز
اعلان علی الاستحضار اینکه لیل شنبه بیست و پنجم ماه آوریل فرنگی مطابق پنجم اردیبهشت ماه جلالی یک فقره کانسرت و آتراکسیون تحت عنوان “فستیوال موزیک
راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار و خوشه چینان خرمن معانی چنان که افتد ودانی چنین نقل کرده اند که به بلاد فرنگ
و البته یکی دیگر از سجایا و مزایای اخلاقی ما مردم ملک جم پایبندی ما به مسئله کپی رایت یا حق مولف است. یعنی شعار
سلام جَبی ٬خوبی ؟ – ااااا سلام جناب ملک .صبح به این زودی اینورا؟ سگرمه هات چرا تو همه؟ – هیچی. ببینم پیرمرد هستش؟ – آره
مقر مرکزی CIA واقع در لانگلی ویرجینا ٬ روز ٬ داخلی کلنل فارمر مسئول عملیات ویژه ٬ در اتاقی نیمه تاریک پشت میز کارش نشسته
یک کتاب کهنه پوستی بود که رویش را شن پوشانده بود و صدای باد می آمد . باد شنها را می برد و جلد کتاب