در جستجوی غرب زدگان
در دوران معاصر کمتر اتفاق افتاده که اصطلاحی از جانب نخبگان و متفکران ايرانی وضع شود، و يا مورد استفاده قرار گيرد، که در
در دوران معاصر کمتر اتفاق افتاده که اصطلاحی از جانب نخبگان و متفکران ايرانی وضع شود، و يا مورد استفاده قرار گيرد، که در
دو روز پيش، اجلاسيهء وزرای خارجهء کشورهای عضو «جنبش عدم تعهد»(*) در تهران بکار خود خاتمه داد تا در تابستان سال آينده شاهد اجتماع
يکی از موضوعات مورد مطالعه در بررسی های فردی (روانشناسی) و اجتماعی (جامعه شناسی) مسئلهء «نارضايتی»، و انواع، معناها و کارکردهای مربوط به آن است،
نوشتن مطلب اين هفته مصادف شده است با فرا رسيدن چهارم ماه جولای (يا ژوئيه) که در آمريکا بعنوان «روز استقلال ايالات متحده» جشن گرفته
اگر بپذيريم که ايرانيان مردمی چند ملتی، چند قومی، چند مذهبی، چند نژادی، چند رنگی، و چند فرهنگی اند، و اگر نخواهيم با انکار همين
سال گذشته بخشی از جمعه گردی هايم به بررسی تشکل های سياسی اپوزيسيون و بخصوص جبههء ملی ايران اختصاص يافت. علت تمرکزم بر جبههء ملی
سمينار جبههء ملی شاخهء آمريکا، که بمنظور تسهيل همفکری های اهل انديشهء سياسی در مورد «همبستگی نيروهای ملی و دموکراسی خواه» برگزار شد، اگرچه در
بزرگان علوم اجتماعی و فلسفهء تاريخ، که به بی قانون بودن سير تحولات تاريخ اعتقاد نداشته و در پی يافتن معنائی برای آنند، چندين و
هفتهء پيش، در آستانهء مسابقهء دو تيم پرسپوليس و سپاهان، عبدالرضا ساور، معاون سازمان تربیت بدنی در امور فرهنگی، حقوقی و مجلس، از همهء
از مدت ها پيش، تقويم های رسمی چاپ ايران از يازدهم ارديبهشت به عنوان «روز ملی خليج فارس» ياد می کردند و سايت های دولتی
عقل حکم می کند که روندها و جريانات اجتماعی داخل و خارج کشور بايد، ضرورتاً، با هم تفاوت داشته باشند و در دو سوی «مرز»
آقای سيد علی خامنه ای! اگرچه دون شأن من ـ بعنوان يک نويسندهء گريخته از جهنم حکومت اسلامی ـ است که «دنيادار» ی چون شما
معمولاً معنا و تعريف واقعی يک مفهوم می تواند بوسيله معناها و تعاريف «کناری» و دست دوم آن از نظر پنهان مانده و برخی معانی
در خلاء آلترناتيوهای مدرن مبتنی بر آزادی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی، ارتجاعی ترين مکتب هويت ساز جامعه، از طريق ذهن سخنگويان خود، دست بکار
داستان اظهار نظر اخير آقای دکتر عبدالکريم سروش دربارهء «مخلوق بودن قرآن» و «دخيل بودن پيامبر (که البته در لحظاتی با خدا يکی می شده!)
شايد عجيب بنظر رسد که بگويم اعتقاد دارم هنوز بحث دربارهء ماهيت و کارکرد عنصر «ولايت فقيه» در «ساختار سياسی کشور ايران» بحد اشباع که
گر “بهار عمر” باشد، باز، بر طرف چمن چتر گل بر سر کشی، ای مرغ خوش خوان، غم مخور!» حافظ سلام و تبريک برای سال
اکنون چند ماهی است که بخش مهمی از فضای رسانه ای آمريکا به اخبار مربوط به انتخابات سال آيندهء رياست جمهوری و مبارزات جاری برای
هنگامی که هشت قرن پيش، «شاه شجاع آل مظفر» شيراز را فتح کرد و پدر خويش، امير مبارزالدين را (که به نام «محتسب» معروف شده
فرنگی ها عبارتی دارند که اغلب در بزنگاه هائی که حل مسئله ای و يافتن پاسخی برای پرسشی مشکل می شود آن را بکار می
بنظر می رسد که دکتر عبدالکريم سروش، در رأس جماعتی که خود را «نوانديشان دينی» و «روشنفکران مسلمان» می خوانند، هر روز سخن تازه ای
باورمندان به اصالت حکومت دينی در ايران و، در نتيجه، منکران ضرورت جدائی مذهب از حکومت (امری که اغلب با نام مستعار «جدائی دين از
به پرسشی که عنوان مقالهء اين هفته را از آن خود کرده، تنها از يک راه می توان پاسخ داد و آن کوشيدن است برای
اگر اين «تعريف» را بپذيريم که «ايدئولوژی، مجموعه ای نظری، اما معطوف به عمل، از اعتقاداتی گزيده شده بر اساس شور و شرهای ناشی از
اين روزها مبارزات انتخاباتی در آمريکا برای تعيين رئيس جمهور آيندهء اين کشور سخت جريان دارد و در حال حاضر، با انجام انتخابات اوليه، مردم