اگر حافظ جای من بود
اگر حافظ جای من بود… بجای اینکه بگوید: «الا یا ایهالسّاقی اَدِرکأساً و ناوُلها که عشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکل ها» میگفت: الا
اگر حافظ جای من بود… بجای اینکه بگوید: «الا یا ایهالسّاقی اَدِرکأساً و ناوُلها که عشق آسان نمود اوّل، ولی افتاد مشکل ها» میگفت: الا
God is Gravity, Gravity is God Briefly Noted: Religion says: “God is everywhere” Science says: “Gravity is everywhere” Religion says: “We do not and cannot
Briefly noted: 1. There is no agreement on the origin and nature of Life; but all agree that Life exists. 2. This Life phenomenon makes
“باعث جنگها سربازان هستند. اگر آنها بجنگ نروند، جنگی هم در میان نخواهد بود.” — جورج کارلینز اَکتور معروف کلینتِ ایستوود مشغول اجرای نقش در
نام او رِی بود وچارلز فامیلی اش (1) استیلِ او ساده و بی غّل و غش بود یک مرد سیاهپوست اصیل از تبار زنگیان، نسل
در خبر است که دو چیز آدمی و مغز آدمی را تباه کردی: نخست دین و دو دیگر موادّ مخدّر. آن شنیدستی که در عهد
According to my neighbor Woodstock, Muslims are space travelers that came here to take over our planet. When they first arrived they were called MuFats
در دسامبر 1970، الویس پریسلی خوانندة معروف، با پرزیدنت ریچارد نیکسون در کاخ سفید ملاقات کرد و به او گفت که علاوه بر اینکه طرفدار
عالیجناب رئیس سباستیان پینیـِرا اِکنیکه: اخیراً ما شاهد بودیم که دولت غیر مکتبی شما با عملیّات محیّرالعقولی سی وسه نفر معدنچی را که به اذن
وقتی که بچّه بودیم، ظهرهای تابستون بزرگترها بعد از خوردن نهار پرده های نی ای اطاق رو پایین میاوردن و پنکه رو روشن میکردن و
اخیراً دکتر سروش در سخنرانی خود در دانشگاه تورنتو از پاسخ به سؤالی در باره نظرش درباب حقوق همجنسگرایان عمدتاً سر باز زد. البتّه چنین
تو دانی چه آمد سر شورَوی؟ که اصرار میکرد بر کجروی چو تاریخ و وقت مقرّر رسید نظامش ز گیتی یهو وَر پرید هیولای بمب
تو دانی چه آمد سر شوَروی؟ که اصرار میکرد بر کجروی چو تاریخ و وقت مقرّر رسید نظامش ز گیتی یهو وَر پرید هیولای بمب
حرف روحانیّت همیشه این بوده که زن و مرد مثل آتش و پنبه هستند و آنی که در کنار هم قرار بگیرند در هم افتاده
مثنوی حکایت روئای عجیب مرد و عاقبت حرص و آز بود یک مردی شبی در خواب خوش خواب سنگین و عمیق و مرگ وُش دید
نصیحت مرد کابوی جوان ایرانی را بود یک عاقل مرد ِردنِکی 1 تافی2 اش میگفت به آهن آی زکی قدّ او رعنا، ولی استووپ 3
Back in the old days in my hometown, like most other cities in Iran, there were two kinds of hookers. The first group were those