Blog

نیامد

بهار رفت ولی تابستانی نیامد طناب لرزید ولی آفتابی نیامد بغض شکست ولی اشکی نیامد شقایق پژمرد ولی فریا دی نیامد آزاده مرد ولی ترسی

Read More »

Near Venice

Two weeks ago I visited a small colourful island near to Venice named Burano. Here you have some photos which are more useful than words.

Read More »

نترس

نترس از گفتن سلام این کلام روشن خیام نترس از خنده بی تمام برقص با خیال خام نترس از گناه آینده گذشته را ببخش عاشقانه

Read More »

ای جبر

ای مسافران ای پا گمشدگان کجا رفته این یار من کجا رفته ایمان من ای پرندگان ای باد رقاص ببرید خبر از حال من برگیرید

Read More »

ناله بهار

آسمان خشک شده چون لبان من تا فراموش نکند لمس پوست تو را رودخانه مستانه میرود چون روان من تا باور کند نرمی دستان تو

Read More »

City of Love

Last week I visited Philadelphia and took some pictures from the city’s Museum of Art and Magic Gardens. 123 next › last »

Read More »

آتشفشان

من آن آتشفشان پیرم که بیدار میشوم روزی یخ و سنگ سیاه سوزم که شب دیگر شود روزی فرش آتش بر آب ریزم که فریاد

Read More »

خواب بهار

بهار من بیا به خوابم خواب بی رویایم که کرده دیوانه روزگارم بیا تا خواب تو را بینم با چشمان باز شفاف وعمیق بی تعبیر

Read More »

آواز بهار

ای مرغ خوش خوان غزل انگیز که بهار آمد موسم غم به انتها آمد نسیم دل از خدا آمد بخوان که عشق به فضا آمد

Read More »

حافظ

حافظ دوش آمد به فریادم برد پژمردگی دل  از یادم گفت فال کوتاه یارم آورد شکوفه ی  بهارم   چکامه ای شفاف از تبارم من

Read More »

هفت سین کوچک

هفت سین کوچک من پنجره إی به پیچک من سوی گذشته و حیاط ماهی و فوارهِ حوض قوئی سفید و بی حیات هفت سین کوچک

Read More »

Jean Ferrat est mort

  Biographie http://www.jean-ferrat.com/  http://fr.wikipedia.org/wiki/Jean_Ferrat La femme est l’avenir de l’homme   Jean FERRAT chante ARAGON aimer à perdre la raison  

Read More »

چهار شنبه سوری

زردی گناه از تو سرخی خون از من سیاهی ظالم از تو سبزی بهار از من زاهدی ظاهر از تو پاکی آتش از من حرامی

Read More »

یک

یک جمله از تو ومن میسوزم از نو با سکوت بی شکوه در غروب یک نگاه تیره ومن میشکنم آینه با درد بی هدف در

Read More »

شب دیوانه

دوباره شبی سرد وطولانی بجز رویا نیست پناهی کجاست این خواب شیرین دوای زندگی تلخ و پر ریا فکر آشفته تن خسته در نبرد با

Read More »

زن

که تو را شناخت که رمز تو را شکافت چه گفت از نرمی پوست تو که شده راز این روزگار گه گفت تو گلی یا

Read More »

عمو زنجیر باف

عمو زنجیر باف یافتی عشق که دور انداختی یار آمده با صدای چی هستی و هیچی سر و بالا کن یار و نگاه کن چشمشو

Read More »

به سوی خانه میروم

مست و تنها میروم به یاد گذشته مغرور و بی تقوا میرروم به سوی آینده آزاد بی ریا میروم به جنگ ناخوانده سبکبار و خندان

Read More »

ایران , آزادی بیان

This poem is submitted as part of the “For Iran, freedom of expression series” آزادی بیان معنای بیانم را که میفهمد زنجیر غمم را که

Read More »

تو با سکوت

قدرت با تو بود هستی از تو بود عشق هرچه بود صدفی سر بسته بود مروارید اشک تو بود روح ساقی اسیر شعر تو بود

Read More »

نقاب خوب و بد

داستان خوب و بد همیشه وابسته تا به ابد شهری رفته بخواب گمشده پشت نقاب نبردآخر سیاه و سپید شده بازیچه نگاهی پلید سرما یخ

Read More »

روشنی آینده

شب  طوفانی   فریاد تو خالی   آنها ساکن و منظرها میگذرند   قلب افسرده   لب چروکیده   از نگاه من و ساقی بیخبرند

Read More »

نمی آید به دیدارم

نمی آید به دیدارم آنکه بود دل آرامم آنکه بود ابر و بارانم فضای دشت عرفانم نماز عشق بحرانم امید شام غریبانم آن یار خراباتم

Read More »