Blog

مادر و دختر

با پاهای کپل و سفید، کنار هم خوابیده بودند … یکی‌ درشت تر و دیگری ظریف تر. در آن بعد از ظهر گرم تابستان، زانوان

Read More »

آشنایی در کافه نادری – بخش اول

آنوقت ها، هر کس که می‌‌خواست “هدایت مالی” یا “چوبک سابی” شود، میرفت سراغ کافه نادری. انعام خوب که می‌‌دادی، پیشخدمت‌ها می‌‌نشاندندت روی صندلی‌ این

Read More »

کابوس ویروس اسلامی در تهران

خواب می‌‌دیدم که سال ۲۰۲۱ است و بنده در خدمت گروه شیمیایی- میکروبی- هسته‌ای (شین- میم- ه) سپاه پاسداران در تهران، مشغول کار روی ویروس

Read More »

حاج خانم، دستتون درد نکنه!

در ایران اسلامی، دیگه همه چی‌ تلفنی شده. طرف زنگ زد که؛ “حاج آقا – وقت آزاد دارید؟” پرسیدم؛ “جنسش تمیزه … بافتش ظریفه؟” فرمودند؛

Read More »

پزشک بدون مغز و زن بدون آب

خودش به شوخی‌ میگفت، “پزشکان بدون مغز”! همه مرزی رفته بود، از شاخ آفریقا تا جنگل‌های اوگاندا – مبتلا به اعتیاد کمک رسانی. کمتر ایرونی

Read More »

صورت جلسه کابینه نجات ملی

 ساعت ۱۲:۳۰ – منیژه خانم با موبایلش در تماس به شماره اختر الملک، حاضر در جلسه. “الو، نه هنوز این طرف بزرگراه هستم. آره دیگه،

Read More »

تواب

اولین بار که آمد، برای قرص خواب بود. سی‌ و چند ساله، اما پنجاه می‌‌زد. از آخرین فیزیکالش پرسیدم. با لرزشی عصبی سرش را تکان

Read More »

What if I am a Jew?

One of the IRI troopers on this site enjoys coming to my blogs, to curse me as a Jew (Yahoodi). I always found those posts

Read More »

جنگ جنگ تا پیروزی

Part 1 — Part 2 — Part 3 “جنگ پدر همه چیز است!”  یکی‌ از فلاسفه یونانی گفته یعنی‌، تقریبا تمام پیشرفتها صنعتی، ابداعات و

Read More »

افطار با شیطان

تلفن چند بار زنگ زده بود، تا رینگ آخر مثل پتک بر سرم کوبید و بیدار شدم. دو بعد از نصف شب یکشنبه بود و

Read More »

مهمان آن آقایان

PART 2 PART 1 “می‌ سر درد کنه، می‌ پا درد کنه، می‌ روده برای دختران حزب توده !” عمو جان هر از گاهی‌ که

Read More »

عشق پوسیده

بر قرار کردن ارتباط منطقی‌ بین گوز و شقیقه از همه آسانتر است، که اول بدان میپردازم.  پریروز، چند کلمه ای در مذمت حزب توده و

Read More »