روز کورش بزرگ
بار ديگر در آستانه ی روز کورش بزرگ، یا روز بزرگداشت صدور منشور حقوق بشر او، ایستاده ایم. امسال هشتمین سالی است که ایرانیان، روز
بار ديگر در آستانه ی روز کورش بزرگ، یا روز بزرگداشت صدور منشور حقوق بشر او، ایستاده ایم. امسال هشتمین سالی است که ایرانیان، روز
در چند روز گذشته دو خبر در نشریات رسمی حکومت اسلامی منتشر شد که علاوه بر اثبات دیگرباره و چندباره ی حضور مشخص و مسلط
همزمان با سانسور شدید رسانه ها در ایران، و همزمان با بستن تک تک دریچه های ارتباطی مردم، اکنون، نوع دیگری از سانسور حکومت اسلامی،
فوری برای دوستانم دوستان عزیز و گرامی ام به این وسیله به اطلاع شما می رسانم که تمامی صفحاتی که به نام من بر روی
در آغاز هر سال نو، و هر جشن همگانی، جانم از شادمانی لبریز می شود. حس می کنم که «ژن تاریخی» ام هنوز زنده است
«سیب را باید خورد و به عریانی خود واقف باید گشت من تنی می خواهم از خاک تا بذر حیات در تنم سبز شود»*
از زمانی که انقلابیون مسلمان سرزمین ما را به زیر سلطه ی اسلام سیاسی بردند، یعنی سرزمینی را که همه ی دلایل ماندگاری اش، داشتن
امسال بیش از هر زمان دیگری، رسانه های گروهی خارج از ایران پرچم برگزاری روز 17 دی، به عنوان روز زن ایرانی، را بلند کرده
آن چه از اصلاح طلبی پنهان مانده پس از انقلاب 57، بسیاری از مفاهيم جامعه شناسی برخاسته از غرب، به وسیله ی توجیه کنندگان آنچه
اين روزها، به نظر می آيد که سايه ی سرد و تلخی بر سر سرزمين مان، ايران، افتاده است؛ مثل سکوت وهم انگيزی که طبیعت
روزهای «عيد» يا «جشن» در فرهنگ ما هميشه اعتبار و اهميتی بيش از روزهای عزاداری داشته اند. يعنی ما هميشه سعی کرده ايم که روزهای
با تحسين و عشق به کوشندگان کمپين يک ميليون امضا سالی گذشت و ديگرباره در آستانه ی هشتم مارس، روز جهانی زن، ايستاده ايم. امسال
اين روزها اعضای رنگارنگ اپوزيسيون جمهوری اسلامی از حضور جمعيتی چند صد هزار نفره در تشيع جنازه ی آيت الله منتظری، و تظاهرات گسترده ای
اگر به وجود «بار عاطفی» در کلمات باور داشته باشيم و بپذيريم که هر کلمه ای با خودش موجی از عاطفه های منفی يا مثبت
خانم ها و آقايان، حقوقدان های گرامی تهيه و تنظيم پيش نويس يک قانون اساسی نوين هميشه يکی از مهمترين کارهايي بوده که مردمان با
برخلاف نظر عده ای که فکر می کنند «حکومت اسلامی هر عيبی دارد اما مستقل است»، اين روزها، تنها با نگاهی گذرا به نوشته های
به طور قطع نه تنها در سی سال گذشته بلکه هيچ گاه در کل تاريخ معاصر ما به اندازه ی چند ماه گذشته سخن
در چند هفته ی گذشته و در ارتباط با برخوردهايي که بين افراد مختلف، بر پايه ی جبهه گيری های متفاوت شان با موضوع «انتخابات»،
يادم می آيد که وقتی تازه مساله ی سد سيوند مطرح شده بود، يکی از کارمندان مطلع سازمان ميراث فرهنگی، که مثل اکثريتی از افراد
از شروع انقلاب تا کنون، کشمکش هاي متعددی بين حکومت و مردم وجود داشته که اگرچه در اصل همه شان از يک زمينه (يعنی
چنگ سحر آميزت را بنواز و آن مثلث نورانی نجات بخش را بيدار کن! اين زادگاه من است زخم خورده و زيبا می گذرد از
بيش از يک قرن از زمانی که در غرب می گفتند «پشت هر مرد بزرگی زن بزرگی ايستاده» گذشته است و اکنون در اين
در ارتباط با شصتمين سالگشت صدور اعلاميه ی حقوق بشر، در همه جای دنيا در ميان کوشندگان راه گسترش اين حقوق، توجه به تبعيض
صبح روز هجدهم آبان، شبکه ی خبر صدا و سيمای جمهوری اسلامی با آب و تاب شرح «ريشه کن کردن» درختانی را داد که
در تعريف واژه ی فرهنگ در بيشتر واژه نامه ها اين گونه آمده است: «دانش، ادب، معرفت، (شناخت) تعليم و تربيت، آثار علمی، ادبی