ای نقره ای کوچک ، غصه داری؟
بال زدن تو امروز چه بیچاره
- ای هوار... ، ای عشق
خداحافظی
و ناله
یک فریاد
از ته حلق و با تمام وجود
لبریز ، آواره
آهنگ پرواز به
خط افق
دورترین موج دریا
لحظه پنهان ، این حس پایان
نرم
چند آه ، ابدی
لطیف و جاودانه
قلب مرغ نحیف
کوچک تر از کف دست من
به دستا نم نگاه کن
نگاه
ترک های بزرگ چه ناگهانی می شکنند
نگاه کن
خرده خرده ، آرزوهای له شده
التماس سکوت در نگاه خاطره
به یک آن ، جهان در تو طی شده
*
می چکد افق , جوهری زرد وبنفش
رقص آتش
رنگ رهایی
حساب و کتاب حسرت ما
نارنجی دریا
کاسه فرو می کشد
حلقه
یکباره
کجاست وادی یاد ها
که ترس چپاول می کند
وای از تردید و دل پاره
*
حال ، تو آرام گیر
گلوی نقره ای
آزاد و راحت
ترانه
دیوارها بلند و آراسته
چند اینه شکسته ؟
چشم ، بی جستجو
پیام ، تکراری
همه سر بسته
انگار پرواز
تلاش اجباری
اما خوابها ، چه رویایی
همه مهتابی
ذهن
آتشکده ای متروک
وه چه متعالی
مرغ بیچاره! تو آرزوهایت شفافند یکباره !؟
*
ما به کدامین آسمان
سوار بر بال و پر امید
و صبور با تو
به سکوتی دلخوش
و باغی که دگر تر نیست ؟
هاله سپید ماه
نیستی
صدای آرامش دریا
کبود
رویای این ذهن مرموز
در پس رنگ ها
و افق ها
حیرتی جادویی
که شاید
دوباره در ابر ها پر زدیم
شگفتی ها جرقه
*
این جسم کوچک ، ناپیدا
و بی پرده
،کدام صحنه
چه یاد کرد
به کجا سر کشید
از رعد و برق چه هراس ؟
هنگامه ۳۱ آگوست ۲۰۱۰
Recently by Hengameh Fouladvand | Comments | Date |
---|---|---|
درد پوش تماس ِشب | - | Apr 29, 2012 |
رد پای خودی | 1 | Feb 21, 2012 |
رنگ زنگ درخشش کهکشان | 2 | Nov 26, 2011 |