یک بلاگ در ایرانین دات کام سر درد دل واموندهء منو واز کرد!

فکر میکنین رمز بقای ٩٠ هزار سالهء ما ایرانی ها چیه؟ چرا سرور و آقای بدون برو و برگرد بقیهء شیش و خورده یی میلیارد جمعیّت دنیائیم؟ اصالت و سابقهء فرهنگیمون؟ موقعیت جغرافیائیمون؟ تمدّنمون که جزو قدیمی ترین هاست؟ یا فراموشکاری، استفاده از دستمال یزدی و از پاپ کاتولیک تر بودنمون؟

چنگیز خان میاد تو نیشابور از جمجمه مون مناره میسازه و ما بجای اینکه بزنیم چیز از پس یخه ش در بیاریم و یه کاری کنیم که به تاپاله بگه همبرگر میشیم نخست وزیرش!

اسکندر گجسته میاد پرسپولیس مون رو روی سرمون خراب میکنه و ما اسم بچّه هامون رو میذاریم  اسکندر!

سعد بن ابی رقّاص زن هامون رو به کنیزی میبره و ما بهش جزیه میدیم، مشاهیر مون میشن ابن ابو الچیز و ابو پشمک الدّین و ابا بد گوز العلماء! از اونها مسلمون تر میشیم و بعد به اونا میگیم مرتد و مشرک!

صبح واسه مصدّق حلقوم جر میدیم و بعد از ظهر از به پهلوی میگیم خدایگان و آریامهر و ظل الله! بعد اونو با گریه بیرون میکنیم و میلیونی میریم به استقبال کسی که اومده «تو دهنمون بزنه» و «قلم ها و قدم هامون رو بشکنه»! و .............

*******

یک کارآکتری [1] میاد اینجا،  قبل از اینکه برادریش رو ثابت کنه و حداقل زبون ما رو صحبت کنه ادعای ارث باباش رو میکنه، به هممون میگه «وازده، فراری، بیوطن هایی که حق اظهار نظر نداریم» و ما کامنت میذاریم که «اینو باید بایکوت کرد»، «بهش محل نذارین تا گورشوگم کنه»، «از بیضه دارش بزنین»!

ولی وقتی هوس میکنه نون بربری [2] زهرمار کنه بهش آدرس میدیم! دستور پخت میدیم! میریم رو اینترنت میگردیم که کجا بره یه لقمه بربری کوفت کنه و فردا بیاد دوباره به هممون بگه «شماها رأی ندادین پس خفخون بگیرین!»

من میگم داوطلب بشین براش دلیوری هم بکنین!

**********

حالا من یه درد دلی باهاتون کردم، فردا خون شو نریزین شرّش بیفته گردن من!