خواب می‌‌دیدم که سال ۲۰۲۱ است و بنده در خدمت گروه شیمیایی- میکروبی- هسته‌ای (شین- میم- ه) سپاه پاسداران در تهران، مشغول کار روی ویروس اسلامی هستم.

طرح ویروس اسلامی، اولین بار توسط برادر پاسدار پشمیان به خدمت مقام معظم ولایت فقیه رسیده بود، و ایشان هم مختصر پایین صفحه نوشته بودند؛ "نصر من الله و فتح عن قریب ... اقدام شود!"

ایده اصلی‌ آن بود که: غرب جنایتکار می‌‌خواهد اسلام و مسلمین را با هر چه سلاح و وسیله که دارد، نابود کند و لذا، سپاه هم باید مسلح باشد و مجهز. برادران بخش شین روی گاز خردل و سارین کار میکردند، و جانبازان بخش ه مشغول هسته شکستن و نوترون پرانی بودند. پس بازی با جک و جونور‌های میکروسکوپی هم می‌‌رسید به گروه میم.

ولی‌ از آنجا که همه این مطلب خواب و خیالی آشفته بود، ناشی‌ از زیاده روی در مصرف آش رشته و شله زرد نذری، بنده هم شده بودم مشاور پزشکی‌ برادر پشمیان در امور میکروبی!

برادر عزیز که سواد سیاق و مدرک حوزه علمیه قم داشت، زیر دستخط مبارک مقام رهبری، مرقوم فرموده بود که؛ "ویروس اسلامی آنگونه باشد که کافر بکشد، اما بر مسلمان شیعه بی‌ اثر باشد!"

جمعی‌ از جوانان فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق سپاه پاسداران هم دهسالی بود که روی این قضیه کار میکردند و ویروس آنفلانزا کشت میدادند، و حتی روی بیماری سار و ایدز تحقیق کرده، به آفریقا و چین هم سفر نموده بودند؛ تا نمونه زنده بگیرند و پرورش دهند.

ظاهرا، نتیجه کارشان نیز رضایت بخش بود و آنچه روی زندانیان اوین و کهریزک آزمایش شد، بسیار قوی و کشنده از کار در آمد. اما مشکل آن بود که، یک دو مورد گریبانگیر خود برادران سپاه هم شده بود و به آنها نیز رحم نکرد!

حالا، حضرت پشمیان می‌‌خواست بداند که، چه خصوصیاتی باید در آن ویروس اسلامی مهیا باشد، تا بر شیعه مسلمان بی‌ اثر گردد. در آن کابوس پریشان، وظیفه بنده این شد که تحقیقی بنمایم و گزارش مبسوطی بنگارم، در باب تفاوت‌های بنیانی و بیولوژیک میان کفار و شیعیان ولایت و امامت!

پس از تکمیل کار، برادر پشمیان گزارش بنده را چند بار پایین و بالا گرفت و چپ و راست نگاه کرد، تا بالاخره فرمودند؛ "حتما در جلسه بعدی گروه میم، بطور مفصل نمایش و ارائه دهید، تا جمیع خواهران و برادران مستفید گردند."

روز سخنرانی‌، سالن کنفرانس پر بود از برادران ریش و پشمی و خواهران کلاغ سیاه. بقول مرحوم دهخدا: "عانه خاران و ریش شانه‌ کنان" - این یکی‌ ناخود آگاه موهای زیر را از شوق دیدن برادری میمالید، و آن دیگر به لذت قربت خواهری بر محاسن خود دست می‌کشید. صحرای محشر بود و قوم یاجوج و ماجوج.

بنده هم پشت تریبون قرار گرفتم و شروع کردم؛ "بسم الله قاسم الجبارین و قاتل الکافرین ... با درود به روان پاک شهدا و سلام به رهبر عالیقدر مسلمین جهان ... حضرت آیت‌الله عظما سید مجتبی خامنه‌ای." در جا، سالن کنفرانس به صدای پنج صلوات دشمن شکن، به افتخار حاجی مجتبی، به لرزه در آمد.

پنج دقیقه بعد، آخرین فریاد‌های "مرگ بر آمریکا ... مرگ بر ضدّ ولایت فقیه ..." مربوط به صلوات پنجم هم به پایان رسید. بنده با توجه به ۴۰ دقیقه زمان اختصاص داده شده، و حداقل اجباری سه صلوات در اول، وسط و آخر هر سخنرانی‌، بدون مقدمه چینی‌ رفتم سر اصل مطلب؛ "تفاوت‌های مهم بیولوژیک میان شیعه آل علی‌ و کافران، بشرح ذیل است:

۱. گشادی مقعد - زیرا برادران شیعه را میل بسیار بر معاشرت برادرانه با یکدیگر است و خواهران شیعه نیز جهت حفظ گوهر بکارت، ترافیک سنگین سالهای قبل از ازدواج را به در عقب رجوع می‌‌دهند.

۲. نازکی قشر خاکستری مغز - چون تنها افراد بسیار بدوی و کم شعور با ضریب هوشی پائین و مغز معیوب، میتوانند به اصول و فروع مذهب جلیل شیعه و آداب و رسوم بیضوی آن، واقعا و قلبا معتقد گردند.

۳. کلفتی‌ لایه میکروبی عرقی‌ پوست - زیرا جماعت شیعه، تعرق ناشی‌ از جنابت حرام را نجس نمی‌‌داند، و لذا پس از استمنا، زنا و لواط (که هر سه بسیار رایج است) به غسل و حمام نمی‌‌رود."

اسلاید‌های پر عکس بنده که تمام شد، جمیع برادران و خواهران حزب الله یک پارچه‌ شور و هیجان شدند و با فریاد‌های تکبیر تکبیر، تأیید و تحسین فرمودند ... چنان که "مرگ بر"‌ های دشمن شکن آنان تا نیم ساعت ادامه داشت!

عکس‌های مربوط به بخش اول (گشادی مقعد) بخصوص مورد توجه روحانیون حاضر در جلسه قرار گرفت، و ایشان جملگی خواستار یک نسخه از فایل کامپیوتری شدند!

سر آخر، برادر پشمیان هم آمد بالای کرسی سخنرانی‌. ایشان نشان درجه یک شین‌میم‌ه را به گردن این حقیر آویخت، و سپس دو دستی‌ با بنده بیعت نمود و شروع کرد به فشردن و تکان دادن دست و بازوی من.

That’s when I woke up, with the Mrs. shaking my arm and saying; “hey … you are snoring again ...